پارت سه

پارت سه
قاتل عشق : 🩸🖤




/خانم آنقدر در نزنید ارباب الان نیستن منم اجازه ندارم آزادتون کنم
جنی : یعنی چی مگه من بردتون هستم میگم باز کنید این درو باز کنید😡😡
/ متاسفم😔
جنی : اشغال های عوضی تقاص این کارتون رو پس میدید


جنی ویو

مگه این کودن ها میدونن من مافیام خخ 😏😏😏
بگذریم بالاخره که افرادم منو پیدا میکنن چون من یه ردیاب زیر پوستی دارم
و اون زیر پوستم هست قابل دیدن نیست اما راحت میشه ردیابیش کرد😌😌
خب حالا باید تظاهر کنم دختر ضعیفی هستم اینا که خبر ندارن من کونگ فو و جوجیتسو و کاراته بلدم و ماشالله تیر انداز ماهریم هستم😏😏😏😏

جنی : رئیستون کدوم مردکی هست ها ؟؟؟ (توهین نشه )
دارم میگم کیه هاااا کیه (با صدای بلند و عصبی )

یونگی ویو

تو شرکت بودم که بادیگارد زنگ زد و گفت این دختره خیلی پیله کرده همش سر و صدا میکنه کتم رو برداشتم از شرکت زدم بیرون رفتم سمت عمارت

یونگی : کوش کجاست ؟😡
/ ارباب خانم داخل اتاق سوم از سمت راست راهرو طبقه بالا هستن

یونگی : اوهوم