سناریو
#سناریو
#درخواستی
وقتی در حال سخنرانی تو جشنواره بیهوش میشی ( عضو هشتمی )
نامجون: *سریع میاد و نبضتو چک میکنه* کند میزنه *با کمک استف ها می برتت پشت صحنه*
جین: *شکه میشه و سریع میاد سمتت و صدات میکنه وقتی جواب نمی دی می برتت پشت صحنه و بعد از اومدن دکتر بالا سرت میره که منیجرتو مورد عنایت قرار بده*
یونگی: *کسایی که دور جمع سرت رو کنار میزنه و می برتت پشت صحنه و میگه دکتر خبر کنن*
جیهوپ: *بلندت میکنه و می برتت پشت صحنه داره خودشو کنترل میکنه که به کسی چیزی نگه که یه دفعه یکی از استف ها میگه: شما چرا آوردیدش.... برگردید به مراسم ...اون جاست که تمام حرصشو سر اون استف احمق خالی میکنه*
جیمین: *می دونست چند روزی هست که نذاشتن چیزی بخوری پس قبل از این که راه بیوفتید برات خوراکی آورد و گفت که همشونو بخوری وقتی دید قش کردی (یا شاید هم غش نمیدونم کدوم درسته) علاوه بر برنامه ایی که برای منیجر ها چیده بود برای مورد عنایت کردن تو هم برنامه ها داشت ( درحال همین فکر ها میاد و می برتت پشت صحنه )*
تهیونگ: * زود میاد سمتت و نفستو چک میکنه ..... سریع بلندت میکنه و میره سمت خروجی ... کسی نمی تونه جلوشو بگیره ... سوار ماشین میکنتت و میرید بیمارستان*
جونگکوک: من حساب اون لی عوضی رو میرسم(صداش رو بقیه مردم میشنون)*میاد سمتت و یه راست میرید بیمارستان بعد از اون هم به جز اعضا کسی خبر نداره کجایید
#درخواستی
وقتی در حال سخنرانی تو جشنواره بیهوش میشی ( عضو هشتمی )
نامجون: *سریع میاد و نبضتو چک میکنه* کند میزنه *با کمک استف ها می برتت پشت صحنه*
جین: *شکه میشه و سریع میاد سمتت و صدات میکنه وقتی جواب نمی دی می برتت پشت صحنه و بعد از اومدن دکتر بالا سرت میره که منیجرتو مورد عنایت قرار بده*
یونگی: *کسایی که دور جمع سرت رو کنار میزنه و می برتت پشت صحنه و میگه دکتر خبر کنن*
جیهوپ: *بلندت میکنه و می برتت پشت صحنه داره خودشو کنترل میکنه که به کسی چیزی نگه که یه دفعه یکی از استف ها میگه: شما چرا آوردیدش.... برگردید به مراسم ...اون جاست که تمام حرصشو سر اون استف احمق خالی میکنه*
جیمین: *می دونست چند روزی هست که نذاشتن چیزی بخوری پس قبل از این که راه بیوفتید برات خوراکی آورد و گفت که همشونو بخوری وقتی دید قش کردی (یا شاید هم غش نمیدونم کدوم درسته) علاوه بر برنامه ایی که برای منیجر ها چیده بود برای مورد عنایت کردن تو هم برنامه ها داشت ( درحال همین فکر ها میاد و می برتت پشت صحنه )*
تهیونگ: * زود میاد سمتت و نفستو چک میکنه ..... سریع بلندت میکنه و میره سمت خروجی ... کسی نمی تونه جلوشو بگیره ... سوار ماشین میکنتت و میرید بیمارستان*
جونگکوک: من حساب اون لی عوضی رو میرسم(صداش رو بقیه مردم میشنون)*میاد سمتت و یه راست میرید بیمارستان بعد از اون هم به جز اعضا کسی خبر نداره کجایید
۴.۴k
۲۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.