(3) You love a vampire : part 1
یه نفر زد رو شونش وقتی برگشت تائو با لبخند داشت نگاش میکرد
_دیوونه نزدیک بود سکتم بدی!
پرید بغلش. تائو از جا بلندش کرد و چرخوندش
_😅😅آاااااا....بزارم زمین
گذاشتش زمین بعدم بغلش کرد و به سوهو احترام گذاشت ....ساعت 7 بود و جشن شروع شده بود تائو دستش رو به سمت لیلی دراز کرد:
تائو: افتخار میدید؟
_ بله
دستش رو گرفت و با هم شروع به رقصیدن کردن رقص عاشقانه داشتن همون لحظه:
سوهو : به نظرت عاشقانه نیست چان؟
چان: بله همینطوره....
اشکاشو پاک کرد
سوهو: چان چیشده چرا داری گریه میکنی؟
چان اشکاشو پاک میکرد ولی بازم گریه میکرد: مهم نیست سرورم
سوهو : هی...درسته پادشاهم ولی دوستتم هستم چرا بهم نمیگی
چان: بسیار خب... این قضیه منو یاد همسرم میندازه
سوهو : همسرت؟.. مگه تو ازدواج کردی؟
چان : بله قبل از اینکه بیام پیش شما
سوهو : خب حالا چیشده
چان : خب من از بچگی عاشق یه دختر به اسم الینا بودم... چنتا پسر همیشه اذیتم میکردن... یکیشونم عاشق الینا بود. ولی در اخر من با الینا ازدواج کردم... یه روز تنهاش گذاشتم تا برم بیرون... اون روز...... اون پسرا پرده های خونمونو پاره کردن و...
سوهو: و...؟؟
چان : نور خورشید بهش خورد
سوهو : خدای من... اون مرده؟
چان : بله... با بچه ای که تو شکمش بود....
سوهو: خدای من ...من واقعا متاسفم
چان اروم اروم اشک میریخت: ممنونم قربان
اشکاشو پاک کرد و سعی کرد فراموشش کنه و به رقص تائو و پرنسس نگاه کرد در آخر رقص تائو آروم پیشونیش رو به پیشونی پرنسس چسبوند و نزدیک تر میشد هر دو چشماشون رو بستن و تائو بوسه ی عمیق و آرومی روی لباش زد مردم از دیدن این صحنه حسابی غافلگیر شدن و اونارو تشویق کردن سوهو با لبخند براشون دست میزد
سهون: 😭خیلی قشنگ بود
لی: این شوالیه چقدر احساساتیه😅
دستشو دور گردن سهون انداخت
لوهان: اونا واقعا عاشق همن☺
لی: آره
سهون: کاش منم بودم
لی یه پس گردنی بهش زد
لی: خفه
سهون: آیی... آروم
لوهان: نچ ...بچه هااا
س: ای بابا خب به لی بگو هی میزنه تو کلم
تائو و پرنسس دست همو گرفتن و به سمت سوهو رفتن
سوهو: کارتون عالی بود
به هم نگاه کردن و لبخند زدن
_ممنون اوپا
سوهو بلند شد و رو به بقیه گفت:
دوستان، از اینکه امشب اینجا اومدین بسیار خوشحالم...امشب اینجا جمع شدیم تا پیروزیمون رو در برابر پادشاه دشمن جشن بگیریم.... امیدوارم از این بابت درس حسابی گرفته باشن
این باعث شد تا بقیه بخندن
سوهو: بگذریم ...به سلامتی
جامش رو بالا گفت بقیه هم جامهاشون رو بالا گرفتن و به سلامتی گفتن
🍷🍷🍷🍷🍷🍷🍷🍷🍷🍷🍷🍷🍷
_دیوونه نزدیک بود سکتم بدی!
پرید بغلش. تائو از جا بلندش کرد و چرخوندش
_😅😅آاااااا....بزارم زمین
گذاشتش زمین بعدم بغلش کرد و به سوهو احترام گذاشت ....ساعت 7 بود و جشن شروع شده بود تائو دستش رو به سمت لیلی دراز کرد:
تائو: افتخار میدید؟
_ بله
دستش رو گرفت و با هم شروع به رقصیدن کردن رقص عاشقانه داشتن همون لحظه:
سوهو : به نظرت عاشقانه نیست چان؟
چان: بله همینطوره....
اشکاشو پاک کرد
سوهو: چان چیشده چرا داری گریه میکنی؟
چان اشکاشو پاک میکرد ولی بازم گریه میکرد: مهم نیست سرورم
سوهو : هی...درسته پادشاهم ولی دوستتم هستم چرا بهم نمیگی
چان: بسیار خب... این قضیه منو یاد همسرم میندازه
سوهو : همسرت؟.. مگه تو ازدواج کردی؟
چان : بله قبل از اینکه بیام پیش شما
سوهو : خب حالا چیشده
چان : خب من از بچگی عاشق یه دختر به اسم الینا بودم... چنتا پسر همیشه اذیتم میکردن... یکیشونم عاشق الینا بود. ولی در اخر من با الینا ازدواج کردم... یه روز تنهاش گذاشتم تا برم بیرون... اون روز...... اون پسرا پرده های خونمونو پاره کردن و...
سوهو: و...؟؟
چان : نور خورشید بهش خورد
سوهو : خدای من... اون مرده؟
چان : بله... با بچه ای که تو شکمش بود....
سوهو: خدای من ...من واقعا متاسفم
چان اروم اروم اشک میریخت: ممنونم قربان
اشکاشو پاک کرد و سعی کرد فراموشش کنه و به رقص تائو و پرنسس نگاه کرد در آخر رقص تائو آروم پیشونیش رو به پیشونی پرنسس چسبوند و نزدیک تر میشد هر دو چشماشون رو بستن و تائو بوسه ی عمیق و آرومی روی لباش زد مردم از دیدن این صحنه حسابی غافلگیر شدن و اونارو تشویق کردن سوهو با لبخند براشون دست میزد
سهون: 😭خیلی قشنگ بود
لی: این شوالیه چقدر احساساتیه😅
دستشو دور گردن سهون انداخت
لوهان: اونا واقعا عاشق همن☺
لی: آره
سهون: کاش منم بودم
لی یه پس گردنی بهش زد
لی: خفه
سهون: آیی... آروم
لوهان: نچ ...بچه هااا
س: ای بابا خب به لی بگو هی میزنه تو کلم
تائو و پرنسس دست همو گرفتن و به سمت سوهو رفتن
سوهو: کارتون عالی بود
به هم نگاه کردن و لبخند زدن
_ممنون اوپا
سوهو بلند شد و رو به بقیه گفت:
دوستان، از اینکه امشب اینجا اومدین بسیار خوشحالم...امشب اینجا جمع شدیم تا پیروزیمون رو در برابر پادشاه دشمن جشن بگیریم.... امیدوارم از این بابت درس حسابی گرفته باشن
این باعث شد تا بقیه بخندن
سوهو: بگذریم ...به سلامتی
جامش رو بالا گفت بقیه هم جامهاشون رو بالا گرفتن و به سلامتی گفتن
🍷🍷🍷🍷🍷🍷🍷🍷🍷🍷🍷🍷🍷
۷.۱k
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.