پارت۴ رو در پیوی کسایی که خواستن ارسال کردم بریم پارت۵
از چندپارتی او معلم من است
-مایکل بهتره فک نکنی که آشتی کردم
-میبینیم
-ببین
زنگ خورد و مایکل سریع درو باز کرد
انقدر کمر درد بدی داشتم نمیتونستم از جام تکون بخورم
بچه ها اومدن و اون دختره نچسب اول به استاد گفت
-سلام استاد خسته نباشید
بعد منو نگاه کردو دوباره رو به مایکل گفت
-عع استاد بخشیدینش؟ به نظر من اون باید همون بیرون بمونه تا ادب بشه
نگاه مایکل کردم که انقدر بی حال بود که نگو معلومه بهش خوش گذشته
-بچه ها این زنگ کاری نداریم میتونین استراحت کنید و شما خانوم لیزا شما میای اینجا و شروع میکنی به تمیز کردن کلاس اول از گرد گیری شروع میکنی و بعد کلاسو کامل جارو میکشی
اخیشششش دلم خنک شده بچه پرو حقته
-اخه استادددد چرااااا مگه من کاری کردم این دختره که
-حرف نشنوم اینکارو میکنی تا یاد بگیری بقیه رو مسخره نکنی و درس عبرت بشی برای بقیه
شروع کرد کل کلاسو تمییز کردن که بعدش به گوشیش نگاه کردو بعد سریع با خشم نگام کرد فک کنم فهمید بلاکش کردم با چشم پر از شیطنت نگاش کردم یهو گفت
-بیا اینجا ببینم
-کی استاد؟
-خودت بیا اینجا
-استاد من کمرم درد میکنه نمیتونم
-بیا اینجا
لنگ لنگ کنان رفتم سمتش نگاهش اینجوری بود که من افتخار میکنم به سالار که تونست تو رو به این ریخت در بیاره خوشش اومده بود
-بله استاد
-منو بلاک کردی توله سگ؟
با نگاه شیطون گفتم
-خوب کردم
-عع پس منتظر عواقبش باش
-کیه که از عواقبش بدش بیاد؟
-اوف توله سگ اینجوری نکن الان جرت میدما منو از بلاک در بیار بچه
-اگه یه ماچ آب دار بهم بدی شاید از بلاک درت بیارم
الان که نمیتونم
-پس منم الان نمیتونم انبلاکت کنم😉
-خیل خب بیا بریم بیرون
- نمیشه که به چه بهونه ای منو میخوای ببری بیرون؟
-وایسا نگاه کن
-نمیتونی
-بچه ها کسی هست ایشون رو ببره پایین تا بهش قرص بدن؟
-استاد من هستم
-حالا که فکر میکنم من خودمم یه کاری دارم با مدیرتون خودم میبرمش
رفتیم بیرون که بهش گفتم
-اینجا دوربین داره باهوش خان
- مگه قراره ببوسمت؟
-پس میخوای چیکار کنی
-میخوام بدزدمت
-ولی وسایلم داخل کلاسه
-نگران اونایی ؟
-وایسا یه لحظه
منو برد پایین و بعد به مدیر مدرسه گفت
-ببخشید من ایشون رو میبرم حالش خوب نیست مادرپدرش هم میشناسن منو نگران هم نباشید زنگ آخره بچه ها کلاس ندارن همه به جز لیزا میتونن برن خونه
-چشم آقا
-ممنون
و رفت بالا و با وسایل هام برگشت و منو برد و گذاشت تو ماشینش
-مایکل بهتره فک نکنی که آشتی کردم
-میبینیم
-ببین
زنگ خورد و مایکل سریع درو باز کرد
انقدر کمر درد بدی داشتم نمیتونستم از جام تکون بخورم
بچه ها اومدن و اون دختره نچسب اول به استاد گفت
-سلام استاد خسته نباشید
بعد منو نگاه کردو دوباره رو به مایکل گفت
-عع استاد بخشیدینش؟ به نظر من اون باید همون بیرون بمونه تا ادب بشه
نگاه مایکل کردم که انقدر بی حال بود که نگو معلومه بهش خوش گذشته
-بچه ها این زنگ کاری نداریم میتونین استراحت کنید و شما خانوم لیزا شما میای اینجا و شروع میکنی به تمیز کردن کلاس اول از گرد گیری شروع میکنی و بعد کلاسو کامل جارو میکشی
اخیشششش دلم خنک شده بچه پرو حقته
-اخه استادددد چرااااا مگه من کاری کردم این دختره که
-حرف نشنوم اینکارو میکنی تا یاد بگیری بقیه رو مسخره نکنی و درس عبرت بشی برای بقیه
شروع کرد کل کلاسو تمییز کردن که بعدش به گوشیش نگاه کردو بعد سریع با خشم نگام کرد فک کنم فهمید بلاکش کردم با چشم پر از شیطنت نگاش کردم یهو گفت
-بیا اینجا ببینم
-کی استاد؟
-خودت بیا اینجا
-استاد من کمرم درد میکنه نمیتونم
-بیا اینجا
لنگ لنگ کنان رفتم سمتش نگاهش اینجوری بود که من افتخار میکنم به سالار که تونست تو رو به این ریخت در بیاره خوشش اومده بود
-بله استاد
-منو بلاک کردی توله سگ؟
با نگاه شیطون گفتم
-خوب کردم
-عع پس منتظر عواقبش باش
-کیه که از عواقبش بدش بیاد؟
-اوف توله سگ اینجوری نکن الان جرت میدما منو از بلاک در بیار بچه
-اگه یه ماچ آب دار بهم بدی شاید از بلاک درت بیارم
الان که نمیتونم
-پس منم الان نمیتونم انبلاکت کنم😉
-خیل خب بیا بریم بیرون
- نمیشه که به چه بهونه ای منو میخوای ببری بیرون؟
-وایسا نگاه کن
-نمیتونی
-بچه ها کسی هست ایشون رو ببره پایین تا بهش قرص بدن؟
-استاد من هستم
-حالا که فکر میکنم من خودمم یه کاری دارم با مدیرتون خودم میبرمش
رفتیم بیرون که بهش گفتم
-اینجا دوربین داره باهوش خان
- مگه قراره ببوسمت؟
-پس میخوای چیکار کنی
-میخوام بدزدمت
-ولی وسایلم داخل کلاسه
-نگران اونایی ؟
-وایسا یه لحظه
منو برد پایین و بعد به مدیر مدرسه گفت
-ببخشید من ایشون رو میبرم حالش خوب نیست مادرپدرش هم میشناسن منو نگران هم نباشید زنگ آخره بچه ها کلاس ندارن همه به جز لیزا میتونن برن خونه
-چشم آقا
-ممنون
و رفت بالا و با وسایل هام برگشت و منو برد و گذاشت تو ماشینش
۳۹۲
۲۳ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.