P5
ویو ات
با سر درد از خواب بیدار شدم اخحخ خیلی بد زد تو رگم عه هنوز لباسام تنمه
… وادافاکککک
چه اتاق خوشگلی( عکسشو گذاشتم)
یه لحظه در باز شد سکته کردم
کوک : چه عجب بیدار شدی س**کسی گرل(پوزخند)
ات : من … من س… سک*… سکسی گرل نیستم
کوک : هستی این انتخاب منه پس بهتره
ات : من کجام؟زود باش بگو سر یونجون چه بلایی آوردی عوضی زود باش بگو کجاستتتت
کوک : ببخشید؟بلد نیستی صحبت کنی؟
داشت نزدیک صورتم میشه خیلی داشتم از اون چشاش میترسیدم چشاش سگ داشت
کوک : همین یه بار بهت کاری ندارم،خب الان یکی میاد بهت میگه اینجا چه قانونی داره دفعه بعدی اگه بلد نباشی چجوری صحبت کنی بد میبینی
یه لحظه از یکی از درای اتاقش روده؟
ات : جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغ
کوک : چه مرگته؟
ات : ر … رودههه او…اونجا رودهست(گریه)
درسته من دختری بودم که با دیدن خون ریاکشنی ندارم ولی با دیدن همچین چیزایی نمیتونم جلو خودمو بگیرم
کوک: برگشت )اها اون یه چیزیم خودم بهت میگم نزدیک اون اتاق بشی کارت ساختهست
داشتم میرفت : یونجون کجاست؟(سرد)
ویو کوک
با این جملش موهام سیخ شد خیلی سرد گفت ولی سعی کردم پوکر باشم
وقتی برگشتم
یا خدا
چشاش چرا انقد وحشتناک نگا میکنه
احساس میکنم در برابر این حالت چشاش کیش و ماتم
کوک : یه شرط میزاریم(پوزخند)
ات : چه شرطی
کوک : اگر بیبی گرلم باشی میزارم بری و بهت میگم یونجون کجاست
ات : ینی چی بیبی گرلت باشم؟(سرد جدی)
کوک : ینی عین زنم باید رفتار کنی همیشه پیش من میخوابی با لباس زیر موقع غذا خوردن رو پاهای من میشینی هر کاری هم که بخوام میتونم با ب*دنت بکنم
ات : به چه مدت؟
کوک : ۱ ماه
ات : …
کوک : اینم بگم که به بادیگاردا گفتم هر موقع صدا شلیک شنیدن یونجونو بکشن
ات :
با سر درد از خواب بیدار شدم اخحخ خیلی بد زد تو رگم عه هنوز لباسام تنمه
… وادافاکککک
چه اتاق خوشگلی( عکسشو گذاشتم)
یه لحظه در باز شد سکته کردم
کوک : چه عجب بیدار شدی س**کسی گرل(پوزخند)
ات : من … من س… سک*… سکسی گرل نیستم
کوک : هستی این انتخاب منه پس بهتره
ات : من کجام؟زود باش بگو سر یونجون چه بلایی آوردی عوضی زود باش بگو کجاستتتت
کوک : ببخشید؟بلد نیستی صحبت کنی؟
داشت نزدیک صورتم میشه خیلی داشتم از اون چشاش میترسیدم چشاش سگ داشت
کوک : همین یه بار بهت کاری ندارم،خب الان یکی میاد بهت میگه اینجا چه قانونی داره دفعه بعدی اگه بلد نباشی چجوری صحبت کنی بد میبینی
یه لحظه از یکی از درای اتاقش روده؟
ات : جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغ
کوک : چه مرگته؟
ات : ر … رودههه او…اونجا رودهست(گریه)
درسته من دختری بودم که با دیدن خون ریاکشنی ندارم ولی با دیدن همچین چیزایی نمیتونم جلو خودمو بگیرم
کوک: برگشت )اها اون یه چیزیم خودم بهت میگم نزدیک اون اتاق بشی کارت ساختهست
داشتم میرفت : یونجون کجاست؟(سرد)
ویو کوک
با این جملش موهام سیخ شد خیلی سرد گفت ولی سعی کردم پوکر باشم
وقتی برگشتم
یا خدا
چشاش چرا انقد وحشتناک نگا میکنه
احساس میکنم در برابر این حالت چشاش کیش و ماتم
کوک : یه شرط میزاریم(پوزخند)
ات : چه شرطی
کوک : اگر بیبی گرلم باشی میزارم بری و بهت میگم یونجون کجاست
ات : ینی چی بیبی گرلت باشم؟(سرد جدی)
کوک : ینی عین زنم باید رفتار کنی همیشه پیش من میخوابی با لباس زیر موقع غذا خوردن رو پاهای من میشینی هر کاری هم که بخوام میتونم با ب*دنت بکنم
ات : به چه مدت؟
کوک : ۱ ماه
ات : …
کوک : اینم بگم که به بادیگاردا گفتم هر موقع صدا شلیک شنیدن یونجونو بکشن
ات :
۲۷۲
۳۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.