یادش بخیر

یادش بخیر
قبل اینکه میخواستم برم خدمت
کلی باهاش تلفنی حرف میزدم
چَت میکردیم
ناراحت بود از اینکه میخواستم برم
درمورد آیندمون بعد خدمتم حرف میزدیم
و آرومش میکردم
ی چیزایی رو تا ب اینجای زندگی تجربه کردم
حتی اینکه قبل رفتنم اون نیمه‌ی گمشدم رو پیدا کرده بودم،نگرانم بود و خلاصه
میخواستم بگم همونقدر ک این حس غمنگیزه،یجورایی جالبم هست
ب شَرطی ک تا وقتی میری و برمیگردی همونجوری بمونه!
ولی مثل‌اینکه از اون قسمتِ جالبش ب‌بعد تقدیر ما نبود...
من دارم تموم میکنم و اون نیست
هست! ولی نیست...
امیدوارم هرکسی ک میره خدمت این حس غمنگیزه و جالبه رو هردو رو باهم تجربه کنه و پایدار باشه
نه فقط اون حس غمنگیزو...

زیاد حرف زدم،ببخشید سرتونو ب‌درد آوردم!😅🙌
حرف دلی بود ک خواستم با شماهام ب اشتراک بزارمش،مرسی از اینکه وقت گذاشتین و خوندین، صفا و سلامت و صمیمیت باشه واستون✨️
سلامتیِ همه‌ی سربازا❤️‍🩹