پارت 3:
پارت 3:
ویوا/ت:
داشتم از پله ها میرفتم پایین ک یهو پام گیر کرد و
نزدیک بود بیوفتم ک یهو
یکی منو گرفت وقتی چشمام و باز کردم تو
بغل یک مرد بودم باصورتی بسیار زیبا و
کیوت .
ویو تهیوتگ:
داشتم وسایلم و برمیداشتم و میخاستم برم بیرون
از سرکار ک یهو دیدم لیونگ ا/ت و بغل
کرده با این کارش منو حسابی
اصبانی کرد ( لیونگ دشمن تهیونگ و توضیحش مفصل)
ویو ا/ت
از بغل اون مرده در اومدم و گفتم ببخشید
مرده گفت ( علامت لیونگ علامت $)
$: نه بابا این چ حرفیه
یک سوال دارم خانمی ب این
محترمی این وقت شب تو این شرکت
چیکار میکنه.
ا/ت: خب راستش من اینجا کار میکنم
$:آها پس تو این شرکت کار میکنی تودلش
گفت تهیونگ عوضی هم تو همین شرکت و
رییس شرکت اگ به این دختره تجاوز کنه چی
ویو تهیونگ:
رفتم سمت لیونگ زدمش و گفتم تو اینجا چ غلطی
میکنی بیشعور
لیونگ: نیشخند زدو گفت هه اصا فکر نمیکردم
ببینمت .
ویو ا/ت :
نمیدونستم ک بین این دوتا چه اتفاقی
افتاده ولی فک کنم با هم مشکل دارن
یا دشمن همدیگه هستن
تهیونگ : ا/ت سریع برو تو ماشینم ( باحالت عصبی)
ا/ت: چی .....
پایان پارت ٣
ویوا/ت:
داشتم از پله ها میرفتم پایین ک یهو پام گیر کرد و
نزدیک بود بیوفتم ک یهو
یکی منو گرفت وقتی چشمام و باز کردم تو
بغل یک مرد بودم باصورتی بسیار زیبا و
کیوت .
ویو تهیوتگ:
داشتم وسایلم و برمیداشتم و میخاستم برم بیرون
از سرکار ک یهو دیدم لیونگ ا/ت و بغل
کرده با این کارش منو حسابی
اصبانی کرد ( لیونگ دشمن تهیونگ و توضیحش مفصل)
ویو ا/ت
از بغل اون مرده در اومدم و گفتم ببخشید
مرده گفت ( علامت لیونگ علامت $)
$: نه بابا این چ حرفیه
یک سوال دارم خانمی ب این
محترمی این وقت شب تو این شرکت
چیکار میکنه.
ا/ت: خب راستش من اینجا کار میکنم
$:آها پس تو این شرکت کار میکنی تودلش
گفت تهیونگ عوضی هم تو همین شرکت و
رییس شرکت اگ به این دختره تجاوز کنه چی
ویو تهیونگ:
رفتم سمت لیونگ زدمش و گفتم تو اینجا چ غلطی
میکنی بیشعور
لیونگ: نیشخند زدو گفت هه اصا فکر نمیکردم
ببینمت .
ویو ا/ت :
نمیدونستم ک بین این دوتا چه اتفاقی
افتاده ولی فک کنم با هم مشکل دارن
یا دشمن همدیگه هستن
تهیونگ : ا/ت سریع برو تو ماشینم ( باحالت عصبی)
ا/ت: چی .....
پایان پارت ٣
۱۰.۲k
۱۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.