شیطونی های VISA😈🖤😈🖤

(علامت لیسا €)(علامت تهیونگ¥)
لیسا#
توی اشپزخونه بودم تهیونگ هم توی اتاق کارش داشت روی اهنگ جدیدش کار میکرد من هم داشتم شام اماده میکردم (گایز لیسا توی این داستان یه فوبیایی داره به نام نکتو فوبیا یعنی ترس از تاریکی)
تهیونگ#
توی اتاق کارم داشتم رو اهنگ جدیدم کار میکردم که یدفعه برقا رفت و دیدم از توی آشپزخونه صدای جیغ لیسا اومد .
سریع رفتم توی اشپزخونه همه جا خاموش بود
€تهیونگ . ¥اینجام عزیزم اینجام . بعد رفتم توی اشپزخونه و لیسا رو بغل کردم صفت منو بغل کرد . ¥چیزی نیست خب من اینجام وایسا من برم فک کنم فیوز پریده . €نه نرو لطفا . ¥باشه باش .
-همونجا توی اشپزخونه بودیم لیسا سرش رو توی بغل من فرو میبرد معلوم بود خیلی ترسیده بعد ۳۰ دقیقه برقا اومد.
¥ عه ببین برقا هم اومد دیگه نترس . دیدم جواب نداد دیدم توی بغلم خوابیده بغلش کردم و بردمش توی اتاق و گذاشتمش روی تخت و بو.‌‌..سه ی نرمی روی ل.....ب...ا...ش زدم
رفتم توی اتاق کارم و کارام رو تموم کردم و رفتم پیش لیسا دراز کشیدم . €کارت تموم شد.
¥وایسا وایسا تو مگه خواب نبودی منو گول زدی خانم کوچولو 😈😳😈😈😈😈😈
¥ آیکیو دیگه نمیتونی از دستم در بری 😈
€غلط کردم🤐😟
¥ نه دیگه به من چه ...

دیگه بقیش با ذهن منحرفت😈😈😈