طلسم عشق خون آشام پارت ۳ تمام شد😅
اینجوری شدن و یهو به فکرم اومد که فقط منو و جیمین ومپایر بودیم پس حتما یا کار جیمین بوده یا کار خودم و یادم نمیاد خلاصه ازشون پرسیدم و اوناهم گفتن که ما صبح بیدار شدیم دیدیم اینجوری شدیم و اینشد که خونه رو ترک کردیم و اومدیم کلیسا و تو از اینجا سردرآوردی اینم داستان ما
تو با تعجب و دهن صدمتر باز داشتی کوک رو نگاه میکردی که با خنده گفت چیشد تو گفتی هیچی فقط تعجب کردم که چه بلایی سرتون اومده
جونگ کوک : اره متاسفانه . ولی به کسی نگو که من بهت گفتم
تو : باشه کوکی اونم لبخندی زد و از اتاق خارج شد و توهم گرفتی خابیدی
تو با تعجب و دهن صدمتر باز داشتی کوک رو نگاه میکردی که با خنده گفت چیشد تو گفتی هیچی فقط تعجب کردم که چه بلایی سرتون اومده
جونگ کوک : اره متاسفانه . ولی به کسی نگو که من بهت گفتم
تو : باشه کوکی اونم لبخندی زد و از اتاق خارج شد و توهم گرفتی خابیدی
۲۹.۹k
۲۰ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.