دو پارتی جیهوپ

Part 1
ات ویو ---
تا جایی که یادمه انقدر خوردن که بی هوش شدم
وقتی چشامو آروم باز کردم یکی زیر کتمو گرفته بود و مدام داشت غر میزد سوار ماشینم کرد- بعد چند مین رسیدیم به خونه -
اروم انداختم رو تخت * یهو از خماری در امدم و چشمامو باز کردم- هااا اون هوسوکه چرا اینجاست مگه من تو بار نبودم چی شده؟
فلش بک--- ساعت 5 عصر _
ات ویو--
توی خونه بودم روی کاناپه نشسته بودمو و بی حوصله شبکه های تلویزیون را بالا پایین میکردم
* بیب بیب* گوشیمو نگاه کردم میا بود جواب دادم
ات : بله
میا : سلام ا ت چطوری حوصلت سر نرفته؟
ات : میا چطوری خوبی ااا
نگو که دارم میمیرم وقتی کارامو انجام میدم تا وقتی هوسوک میاد رو شومیز ها و کاناپه ها ولم
میا: ات کو مینگ خونه نیست(دوست پسر میا )
میای بریم بار
ات : * با هیجان قبول کردم و گفتم : اره
میا : پس بیا ساعت 6 بریم من میان دنبالت
ات - کارامو کردمو و اماده شدم میا پایین بود
بار --
رسیدیم بار و نشستیم مدتی گذشت که سرگرم شدیم من انقد خورده بود به تلافی 3 ماهی که بار نبودم اخه جیهوپ حتی نمیذاشت لب به الکل بزنم
به خودم که امدم -* از اینجا شروع وانشات هست -
جیهوپ روم خیمه زده بود درحال یکه رگ های پیشونیش برون زده بود با عصبانیت گفت : حالا واسه من میری بار
هاا
یهو روم خیمه زد و شروع کرد به.....
«و ادامه را میزارم ولی اسمات را اگه هم بزارم داخل کامنت ها »
#جمهوری- اسلامی- ایران