2/2:نکتهها و پیامهای سوره عبس آیه 1-10:
2/2:نکتهها و پیامهای سوره عبس آیه 1-10:
2- اگر به این آیات از زاویه حقانیت و عظمت پیامبر ص نگاه کنیم، میبینیم در سرحد یک معجزه است، چرا که رهبر بزرگ اسلام در کتاب آسمانی خود آن چنان مسئولیت برای خود ذکر میکند که حتی کوچکترین ترک اولی، یعنی بیاعتنایی مختصری نسبت به یک مرد نابینای حق طلب، را مورد عتاب خداوند میبیند، این دلیل زندهای است بر اینکه این کتاب آسمانی از سوی خدا است و او پیامبر صادق است، مسلما اگر این کتاب از سوی خداوند نبود چنین محتوایی نداشت.
3- این آیات میتواند بیانگر فرهنگ اسلام در بر خورد با مستضعفان و مستکبران باشد، که چگونه مرد فقیر نابینای مؤمنی را بر آن همه اغنیا و سران قدرتمند مشرک عرب مقدم میشمرد، این به خوبی نشان میدهد که اسلام حامی مستضعفان و دشمن مستکبران است.
4- نقص عضو نشانه نقص شخصیّت نیست. (احترام نابینایان و معلولین و افراد ناقص الخلقه لازم است.)
5- ارزش اخلاق به خاطر کمال ذاتی آن است، نه خوشایند دیگران. (نابینا که عبوس کننده را نمیبیند تا شاد یا ناراحت شود.)
6- به ظاهر افراد نمیتوان قضاوت کرد. (گاهی نابینا، از افراد بینا طالبتر است)
7- میزان پذیرش افراد جامعه متفاوت است. در برابر ارشاد و دعوت پیامبر، گروهی تزکیه میشوند و گروهی در حدّ تذکّر سود میبرند.
8- تذکّر دادن، بی نتیجه نیست و اثر خود را میگذارد.
9- اصل، ایمان انسانهاست نه ثروت و سرمایه آنها.
10- پیامبر مسئول ارشاد مردم است نه اجبار آنان.
11- احساس بینیازی محکوم است. جمله «أَمَّا مَنِ اسْتَغْنی» در مقام انتقاد است.
12- احساس بینیازی و خود را کامل و بی نیاز دانستن، سبب محروم شدن از تزکیه است.
13- طبقه محروم با سرعت به سراغ اسلام میآیند.
14- خشیت درونی با تلاش و حرکت بیرونی باید توأم باشد.
15- راه خودسازی، درک محضر پیامبر و یا استاد ربّانی است.
16- در شیوه تبلیغ برخورد دوگانه با فقیر و غنی جایز نیست.
2- اگر به این آیات از زاویه حقانیت و عظمت پیامبر ص نگاه کنیم، میبینیم در سرحد یک معجزه است، چرا که رهبر بزرگ اسلام در کتاب آسمانی خود آن چنان مسئولیت برای خود ذکر میکند که حتی کوچکترین ترک اولی، یعنی بیاعتنایی مختصری نسبت به یک مرد نابینای حق طلب، را مورد عتاب خداوند میبیند، این دلیل زندهای است بر اینکه این کتاب آسمانی از سوی خدا است و او پیامبر صادق است، مسلما اگر این کتاب از سوی خداوند نبود چنین محتوایی نداشت.
3- این آیات میتواند بیانگر فرهنگ اسلام در بر خورد با مستضعفان و مستکبران باشد، که چگونه مرد فقیر نابینای مؤمنی را بر آن همه اغنیا و سران قدرتمند مشرک عرب مقدم میشمرد، این به خوبی نشان میدهد که اسلام حامی مستضعفان و دشمن مستکبران است.
4- نقص عضو نشانه نقص شخصیّت نیست. (احترام نابینایان و معلولین و افراد ناقص الخلقه لازم است.)
5- ارزش اخلاق به خاطر کمال ذاتی آن است، نه خوشایند دیگران. (نابینا که عبوس کننده را نمیبیند تا شاد یا ناراحت شود.)
6- به ظاهر افراد نمیتوان قضاوت کرد. (گاهی نابینا، از افراد بینا طالبتر است)
7- میزان پذیرش افراد جامعه متفاوت است. در برابر ارشاد و دعوت پیامبر، گروهی تزکیه میشوند و گروهی در حدّ تذکّر سود میبرند.
8- تذکّر دادن، بی نتیجه نیست و اثر خود را میگذارد.
9- اصل، ایمان انسانهاست نه ثروت و سرمایه آنها.
10- پیامبر مسئول ارشاد مردم است نه اجبار آنان.
11- احساس بینیازی محکوم است. جمله «أَمَّا مَنِ اسْتَغْنی» در مقام انتقاد است.
12- احساس بینیازی و خود را کامل و بی نیاز دانستن، سبب محروم شدن از تزکیه است.
13- طبقه محروم با سرعت به سراغ اسلام میآیند.
14- خشیت درونی با تلاش و حرکت بیرونی باید توأم باشد.
15- راه خودسازی، درک محضر پیامبر و یا استاد ربّانی است.
16- در شیوه تبلیغ برخورد دوگانه با فقیر و غنی جایز نیست.
۳۶۴
۳۱ شهریور ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.