bloody revenge
part ⁴
ته: برو تو خونتون بچه جون
ولم کرد و سریع رفتم تو
جیمین: تو از ته هیونگ میترسی؟
هانول: نچ وون کلا به حرف همه گوش میده ولی اگه درمورد شیرموزاش حرف بزنید میرینه بهتون
هوسوک: تو جئون نیستی
کوک: سلام جناب مدیر
جیمین: راستی رونا بچه ی برادر مدیر جانگه
هوسوک: حالا چرا سوارش نکردی
هانول: اون منم سوار نمیکنه چه برسه به بقیه
تهیون: جونگکوکی
داشت میومد سمتم منم میرفتم عقب
کوک: هان چیه چته " سرد "
تهیون: میخواستم ببینم از دخترا فراری ای یا نه که فهمیدم خب په خبر جیمین
جیمین: هیچی سلامتی
یجی: من تورو یه جا دیدما
جیمین: منبرعکس برادرتون همه جا هستم
یجی: ولش کن اون باید بره بمیره
رفتم تو اتاقم
کوک: شین هی زنده ای؟ واقعا که اسیدو نخوردی؟
شین هی: نه نخوردم وقتی اومدم خواهرت داشت میومد تو منم این کارو کردم
کوک: میشه دیگه نیای اینجا؟
شین هی: اما من دوست دارم
کوک: چـ... چی؟ من هیچ حسی بهت ندارم الانم گمشو بیرون
هانول: جونگکوک..... تـ.. تو کی هستی چیکار با برادر من داری
یونگی: اوه اوه قاتل فراری شین هی
یجی: این همون مرده هست
شین هی: دستت بهم نمیرسه مین
اومد فرار کنه تفنگمو از تو جیبم در اوردم و به پاش شلیک کردم
شین هی: جئون عوضی
کوک: ادامه بده حالا اگه تونستی فرار کن " سرد "
نامی: وو به سن قانونی رسیدی که تفنگ داری؟ بدش به من
هانول: ببخشید جناب کیم من براش خردیم چندبار قاتل اومده تو اتایش منم این کارو کردم
کوک: اسیدم برام خریدی " سرد"
تهیون: این بچه به من یه وایب خوبی میده برعکس رفتارش
شین هی: کاری به من نداشته باشین هم کلاسیش سه بوم خرپوله اون منو خریده
ته: یه نفر به اسم سه بوم همین الان دم دره با این کار داره
به من اشاره کرد بی خیال رفتم زیر پتو
کوک: اینم همراه خودتون ببرید " سرد "
سه بوم: ببخشید مت با کوک کار داشتم
کوک: اسم منو به زبونت نیار دختره ی هرزه " سرد "
سه بوم: چی چی میگی برا خودت
یونگی: تو دستگیری سه بوم
شین هی: ارباب شما باید از اینجا برید
هانول: کوک خوبی چرا اینجا داره داغ میشه
تهیون: چه سیستم خوبی
کوک: اینو ببرید بیرون " سرد "
یونگی: تفنگ
دستمو از زیر پتو بیرون اوردم و بهش دادم
ته: نه جدا به حرف همه گوش میده
یجی: اره
سه بوم: پاشو بپر پایین
کوک: تو جزو همه نیستی " سرد "
تهیون: تو سردت نمیشه اینطوری حرف میزنی
دوهی: داره بارون میاد
ته: خب فعلا
از زیر پتو بیرون اومدم و از پنجره پریدم پایین
یورا؛ پسرم بگو مارو ازاد کنن
جونگی: تروخدا بهشون بگو مارو ازاد کنن
داشتن میومدن سمتم
ته: برید گمشید اونجا
یورا: اگه ازاد بشیم حتما حساب تو و اون خواهرتو میرسیم
با پا زد تو شکمم با وینکه درد خیلی زیادی داشت ولی فقط.....
ته: برو تو خونتون بچه جون
ولم کرد و سریع رفتم تو
جیمین: تو از ته هیونگ میترسی؟
هانول: نچ وون کلا به حرف همه گوش میده ولی اگه درمورد شیرموزاش حرف بزنید میرینه بهتون
هوسوک: تو جئون نیستی
کوک: سلام جناب مدیر
جیمین: راستی رونا بچه ی برادر مدیر جانگه
هوسوک: حالا چرا سوارش نکردی
هانول: اون منم سوار نمیکنه چه برسه به بقیه
تهیون: جونگکوکی
داشت میومد سمتم منم میرفتم عقب
کوک: هان چیه چته " سرد "
تهیون: میخواستم ببینم از دخترا فراری ای یا نه که فهمیدم خب په خبر جیمین
جیمین: هیچی سلامتی
یجی: من تورو یه جا دیدما
جیمین: منبرعکس برادرتون همه جا هستم
یجی: ولش کن اون باید بره بمیره
رفتم تو اتاقم
کوک: شین هی زنده ای؟ واقعا که اسیدو نخوردی؟
شین هی: نه نخوردم وقتی اومدم خواهرت داشت میومد تو منم این کارو کردم
کوک: میشه دیگه نیای اینجا؟
شین هی: اما من دوست دارم
کوک: چـ... چی؟ من هیچ حسی بهت ندارم الانم گمشو بیرون
هانول: جونگکوک..... تـ.. تو کی هستی چیکار با برادر من داری
یونگی: اوه اوه قاتل فراری شین هی
یجی: این همون مرده هست
شین هی: دستت بهم نمیرسه مین
اومد فرار کنه تفنگمو از تو جیبم در اوردم و به پاش شلیک کردم
شین هی: جئون عوضی
کوک: ادامه بده حالا اگه تونستی فرار کن " سرد "
نامی: وو به سن قانونی رسیدی که تفنگ داری؟ بدش به من
هانول: ببخشید جناب کیم من براش خردیم چندبار قاتل اومده تو اتایش منم این کارو کردم
کوک: اسیدم برام خریدی " سرد"
تهیون: این بچه به من یه وایب خوبی میده برعکس رفتارش
شین هی: کاری به من نداشته باشین هم کلاسیش سه بوم خرپوله اون منو خریده
ته: یه نفر به اسم سه بوم همین الان دم دره با این کار داره
به من اشاره کرد بی خیال رفتم زیر پتو
کوک: اینم همراه خودتون ببرید " سرد "
سه بوم: ببخشید مت با کوک کار داشتم
کوک: اسم منو به زبونت نیار دختره ی هرزه " سرد "
سه بوم: چی چی میگی برا خودت
یونگی: تو دستگیری سه بوم
شین هی: ارباب شما باید از اینجا برید
هانول: کوک خوبی چرا اینجا داره داغ میشه
تهیون: چه سیستم خوبی
کوک: اینو ببرید بیرون " سرد "
یونگی: تفنگ
دستمو از زیر پتو بیرون اوردم و بهش دادم
ته: نه جدا به حرف همه گوش میده
یجی: اره
سه بوم: پاشو بپر پایین
کوک: تو جزو همه نیستی " سرد "
تهیون: تو سردت نمیشه اینطوری حرف میزنی
دوهی: داره بارون میاد
ته: خب فعلا
از زیر پتو بیرون اومدم و از پنجره پریدم پایین
یورا؛ پسرم بگو مارو ازاد کنن
جونگی: تروخدا بهشون بگو مارو ازاد کنن
داشتن میومدن سمتم
ته: برید گمشید اونجا
یورا: اگه ازاد بشیم حتما حساب تو و اون خواهرتو میرسیم
با پا زد تو شکمم با وینکه درد خیلی زیادی داشت ولی فقط.....
۶.۸k
۱۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.