پارت 4
اون تو به عمارک بزرگ بود و خیلی ترسیده بود
شروع کرد به اروم راه رفتن که
یکی گفت= ببین کی به هوش اومده؟
کوک ترسید ولی به روی خودش نیاورد
وقتی برگشت با چیزی که دید متعجب شد
اون همون پسر بود همون پسر جذابه
کوک=من اینجا چیکار میکنم
ته=امم چطوره با هم بازی کنیم تو کار میکنی نه تا پول قمار پدرتو بدی من پول بدهی هارو میدم تو ام بجاش برای من میشی چطوره
کوک=یعنی بردت بشم
ته=تو اینجوری میگی من میگم عروسکم بشی
کوک ادامه داد=اگه قبول نکنم
ته گفت.....
ادامه پارتو بزارم؟
شروع کرد به اروم راه رفتن که
یکی گفت= ببین کی به هوش اومده؟
کوک ترسید ولی به روی خودش نیاورد
وقتی برگشت با چیزی که دید متعجب شد
اون همون پسر بود همون پسر جذابه
کوک=من اینجا چیکار میکنم
ته=امم چطوره با هم بازی کنیم تو کار میکنی نه تا پول قمار پدرتو بدی من پول بدهی هارو میدم تو ام بجاش برای من میشی چطوره
کوک=یعنی بردت بشم
ته=تو اینجوری میگی من میگم عروسکم بشی
کوک ادامه داد=اگه قبول نکنم
ته گفت.....
ادامه پارتو بزارم؟
۴۴۶
۱۳ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.