پارت سی و ششم.(پارت اخر) رد پا
اماراکو: بازم ببخشید ولی من اصلا نمیخواستم نگرانت کنم
اما: بگو چرا رفتی داخل اون تونل خطرناک!؟
دراکو: میخواستم تو زمان دستکاری کنم
اما: خب برای جی؟
دراکو: خب..
اما: خب؟
دراکو: میخواستم پدرم رو برگردونم(اشک تو چشماش با داد)
شوکه شده بودم
اما: وا.. واق.. قعا؟
دراکو: اره! به هر حال پدرمه
اما: بعد اونهمه کاری که باهات کرد؟
*سرشو پایین انداخت
دراکو: شاید هم.... حق با تو باشه
اما: تازه بت این نتیجه رسیدی؟
دراکو: ببخشید
:* جوابی نداد
دراکو: من.. من اشتباه کردم.. اشتباه کردم، جلوی کسی که تو همه مراحل زندگیم
کمکم کرد ایستادم.
واقعا متاسفم
اما: عیب نداره
دراکو: منو میبخشی؟
اما: حتما
دراکو: احتمالا اود حس منم از سر دلتنگی بوده
اما: اره، تو بر اساس اخساس تصمیم گرفتی
دراکو: واقعا
اما: دراکو!
دراکو: بله؟
اما: الان که دیر وقته و پرفسور اسنیپ هم تو راهرو ها نیست که بخواد مچمونو بگیره
پس بیا بریم سمت دشت تا ستاره هارو
نگاه کنیم اسمون امشب واقعا قشنگه
شبانه ازهاگوارتز بیرون اومدیم
اما: دراکو؛ اون ستاره هارو میبینی؟
دراکو: اره
اما: تو مثل ماه هستی ی
بین این ستاره ها
دراکو: ههه
تو هم به نظر من خیلی زیبا هستی
اما: درختی که الان کنار دستمونه
خونه مخفی پرفسور اسنیپ بوده
وقتی بچه بوده اینجا میومده
دراکو: نمیدونستم اونم خونه مخفی داره
اما: اونم عاشق ی دختری به اسم لیلی بوده
دراکو: مثل ما!
*اما لبخندی زد
دراکو: میایی بریم خونه مخفی سوروس؟
اما: موافقم
وقتی داشتیم از پله ها پایین میرقتیم
دراکو: واقعا پله هاش خیلی زیاده!
اما: اره
اما: دراکو سریع بیا اینجا!
دراکو: بله چی شده؟
اما: خود پرفسور هم اومده اینجا!
دراکو: ببینم!
اما: اینجا
اسنیپ: بیاین تو بچه ها
اما: باشه اومدم
اسنیپ: دراکو تو هم اینجایی؟
اما: دراکو بیا بیرون
اسنیپ: بیا سریع بریم سر اصل مطلب
اما: چه مطلبی؟
اسنیپ: اها بهت نگفتم؟
اما: نه! چی شده؟
اسنیپ: خب... راستش من فکر میکنم باید ی ازمایش دی ان ای بدی تا مشخص بشه که پدر و مادرت کین
داشت خیلی مشکوک برخورد میکرد
اما: باشه منم خیلی کنجکاون بدونم که فرزند کیم
اسنیپ: باشه بیا دستتو بزار تو این معجون
تا برات مشخص کنه
اسنیپ: چیی؟
اما: چی شد
اسنیپ: دراکو بیا اینو ببین!
دراکو: ببینم؟
اسنیپ: اینا
دراکو: واقعا!!!؟
اما: یکی به من بگه چی شده؟
اسنیپ: یواش بهش بگو شوکه نشه
دراکو: باشه، خب ببین اما داخل تست پدرت
پرفسور اسنیپه!
اسنیپ: واقعا مرسی خیلی اروم گفتی!
ماتم برده بود با تعجب به اسنیپ نگاه میکردم
دست خودم نبود محکم بغلش کردم و گریم گرفت
دراکو ی گوشه وایساده بود و با شوق نگاه میکرد
پایان
اما: بگو چرا رفتی داخل اون تونل خطرناک!؟
دراکو: میخواستم تو زمان دستکاری کنم
اما: خب برای جی؟
دراکو: خب..
اما: خب؟
دراکو: میخواستم پدرم رو برگردونم(اشک تو چشماش با داد)
شوکه شده بودم
اما: وا.. واق.. قعا؟
دراکو: اره! به هر حال پدرمه
اما: بعد اونهمه کاری که باهات کرد؟
*سرشو پایین انداخت
دراکو: شاید هم.... حق با تو باشه
اما: تازه بت این نتیجه رسیدی؟
دراکو: ببخشید
:* جوابی نداد
دراکو: من.. من اشتباه کردم.. اشتباه کردم، جلوی کسی که تو همه مراحل زندگیم
کمکم کرد ایستادم.
واقعا متاسفم
اما: عیب نداره
دراکو: منو میبخشی؟
اما: حتما
دراکو: احتمالا اود حس منم از سر دلتنگی بوده
اما: اره، تو بر اساس اخساس تصمیم گرفتی
دراکو: واقعا
اما: دراکو!
دراکو: بله؟
اما: الان که دیر وقته و پرفسور اسنیپ هم تو راهرو ها نیست که بخواد مچمونو بگیره
پس بیا بریم سمت دشت تا ستاره هارو
نگاه کنیم اسمون امشب واقعا قشنگه
شبانه ازهاگوارتز بیرون اومدیم
اما: دراکو؛ اون ستاره هارو میبینی؟
دراکو: اره
اما: تو مثل ماه هستی ی
بین این ستاره ها
دراکو: ههه
تو هم به نظر من خیلی زیبا هستی
اما: درختی که الان کنار دستمونه
خونه مخفی پرفسور اسنیپ بوده
وقتی بچه بوده اینجا میومده
دراکو: نمیدونستم اونم خونه مخفی داره
اما: اونم عاشق ی دختری به اسم لیلی بوده
دراکو: مثل ما!
*اما لبخندی زد
دراکو: میایی بریم خونه مخفی سوروس؟
اما: موافقم
وقتی داشتیم از پله ها پایین میرقتیم
دراکو: واقعا پله هاش خیلی زیاده!
اما: اره
اما: دراکو سریع بیا اینجا!
دراکو: بله چی شده؟
اما: خود پرفسور هم اومده اینجا!
دراکو: ببینم!
اما: اینجا
اسنیپ: بیاین تو بچه ها
اما: باشه اومدم
اسنیپ: دراکو تو هم اینجایی؟
اما: دراکو بیا بیرون
اسنیپ: بیا سریع بریم سر اصل مطلب
اما: چه مطلبی؟
اسنیپ: اها بهت نگفتم؟
اما: نه! چی شده؟
اسنیپ: خب... راستش من فکر میکنم باید ی ازمایش دی ان ای بدی تا مشخص بشه که پدر و مادرت کین
داشت خیلی مشکوک برخورد میکرد
اما: باشه منم خیلی کنجکاون بدونم که فرزند کیم
اسنیپ: باشه بیا دستتو بزار تو این معجون
تا برات مشخص کنه
اسنیپ: چیی؟
اما: چی شد
اسنیپ: دراکو بیا اینو ببین!
دراکو: ببینم؟
اسنیپ: اینا
دراکو: واقعا!!!؟
اما: یکی به من بگه چی شده؟
اسنیپ: یواش بهش بگو شوکه نشه
دراکو: باشه، خب ببین اما داخل تست پدرت
پرفسور اسنیپه!
اسنیپ: واقعا مرسی خیلی اروم گفتی!
ماتم برده بود با تعجب به اسنیپ نگاه میکردم
دست خودم نبود محکم بغلش کردم و گریم گرفت
دراکو ی گوشه وایساده بود و با شوق نگاه میکرد
پایان
۱۲.۱k
۱۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.