︐ گفت «درکت می کنم»
︐گفت «درکت میکنم»
و من انگار سالها نیاز داشتم همین را بشنوم
انگار هیچ پاسخی و هیچ توجیهی و هیچ لبخندی
برای حال درونم، به قدر این مفهوم عمیق، کفایت نمیکرد.
گفت «من درکت میکنم» و آرام گرفتم
مانند تشنهای که به آب رسیدهباشد.
¸ نرگس صرافیان طوفان .
و من انگار سالها نیاز داشتم همین را بشنوم
انگار هیچ پاسخی و هیچ توجیهی و هیچ لبخندی
برای حال درونم، به قدر این مفهوم عمیق، کفایت نمیکرد.
گفت «من درکت میکنم» و آرام گرفتم
مانند تشنهای که به آب رسیدهباشد.
¸ نرگس صرافیان طوفان .
۲.۶k
۲۵ آذر ۱۴۰۳