فیک توکیو ریونجرز پارت 25
سلام
ببخشید یه مدت نبودم سعی میکنم جبران کنم ❤️
فردا صبح
نرو : بیدار شید وقته خوابه . *افتادن رو زمین با صورت *
نویسنده: دردت نگرفت ؟
نرو : چرا خیلی درد داشت
نویسنده : من برم ادامه رو بنویسم
نرو : باشه
یورو : چی شده؟
یوری : یکم زود نیست برا بیدار شدن ؟
نرو : آماده شید بریم پیش مایکی
بعد آماده شدن
نرو : بچه ها لنگ منم با خود بکشید ببیرید .
خلاصه که به زور و زور کشی رفتن دوباره پشت ساختمون و مایکی دوباره لباس نرو رو گرفت و از رو زمین بلند کرد .
نرو : اهههههههههههههه ... چجوری باری سومه چطور نفهمیدم
یورو : واقعا داره عجیب میشه .
یوری : مایکی فرق داره میتونه .
نرو : 😤
.
مایکی ؛ اینجا چه غلطی میکنی ؟
نرو : به اون دو تا چیزی نمیگی فقط من قربانی ام ؟
مایکی : اون دو تا دنبال تو میان .
دراکن : باید بری دور و ور ما پیدات نشه
نرو : برای چی؟
دراکن : گنگ خطرناکه اگه کسی تو رو گروگان بگیره چی؟
نرو اندر ذهن : به به مامان دومم پیدا شد خیلی وس واس داره اصلا به تو چه ؟
یوری اندر ذهن : به نظرم به دراکن بگم که خواهرش فرمانده ی دارک مونه .
یورو : بار داره به یه چی فکر میکنه بعدشم ما هم میتونیم مبارزه کنیم دارم تحقیر میشم .
نرو : بار به چی فکر میکنی ؟
یوری : همونی که خودت میدونی .
یورو : منم با بار موافقم
نرو : نه
دراکن : دقیقا درباره ی چی حرف میزنید.
مایکی : خیلی عجیبه .
نرو ؛ خودمون میدونیم چی میگیم
دراکن : به هر حال از اینجا برید .
نرو : بو تو چه ؟
دراکن : ها؟
نرو : میخوام جلسه رو باشم
مایکی : نمیشه
یوری : خوبم میشه .
یورو ؛ هعی بیخیال جلسه که اشکالی نداره.
مایکی : آه باشه باشه
خلاصه جلسه رو گوش دادن جلسه درباره ی مبارزه ی والهالا و تومان بود
یوری : خوب چیکار میکنی ؟
نرو : حالا وایسا ببینم چی میشه .
یورو : ای بابا خسته شدم
نرو ؛ جلسه تمومه بیاید برگردیم .
دراکن : کجا؟
نرو ؛ خونه
مایکی : میشه یکم حرف بزنیم ؟
نرو : خب ... باشه .
دراکن و نرو و یورو و یوری و مایکی رفتن روی پله ها نشستن .
دراکن : خب ... فردا به هیچ وجه از خونه بیرون نمیای . فهمیدی ؟
نرو ؛ نه
مایکی : 😶
دراکن : 😶
پله ها : 😶
معبد : 😶
زمین : 😶
منظومه ی شمسی : 😶
یوری و یورو : 😂
نرو : 😊
دراکن : نامفهومه ؟
نرو : آره .
مایکی : اگه بیاید بیرون ممکنه والهالا بهتون حمله کنه
نرو اندر ذهن : بیش از اندازه دست کممون نمیگیره؟ هعی ولش .
نرو : مراقبیم😊
دراکن : میرسونمت خونه درو قفل میکنی کلید دست من میمونه .
یوری : داداش تو طویله که زندگی نمیکنیم پنجره داره خونه
دراکن : اما طبقه ی سومین .
یورو : این منو تا بالا برج مخابراطی میبره .
دراکن : 😶
مایکی : خب پس برید خونه ی ما اونجا اما هم مراقبتونه.
نرو : آر روزگارتو سیاه میکنم 💢
مایکی و دراکن و سه اسگل کتخدا رفتن خونه ی سانو ها ...
بقیش برا پارت بعدیییییی 🈯️🈳
ببخشید یه مدت نبودم سعی میکنم جبران کنم ❤️
فردا صبح
نرو : بیدار شید وقته خوابه . *افتادن رو زمین با صورت *
نویسنده: دردت نگرفت ؟
نرو : چرا خیلی درد داشت
نویسنده : من برم ادامه رو بنویسم
نرو : باشه
یورو : چی شده؟
یوری : یکم زود نیست برا بیدار شدن ؟
نرو : آماده شید بریم پیش مایکی
بعد آماده شدن
نرو : بچه ها لنگ منم با خود بکشید ببیرید .
خلاصه که به زور و زور کشی رفتن دوباره پشت ساختمون و مایکی دوباره لباس نرو رو گرفت و از رو زمین بلند کرد .
نرو : اهههههههههههههه ... چجوری باری سومه چطور نفهمیدم
یورو : واقعا داره عجیب میشه .
یوری : مایکی فرق داره میتونه .
نرو : 😤
.
مایکی ؛ اینجا چه غلطی میکنی ؟
نرو : به اون دو تا چیزی نمیگی فقط من قربانی ام ؟
مایکی : اون دو تا دنبال تو میان .
دراکن : باید بری دور و ور ما پیدات نشه
نرو : برای چی؟
دراکن : گنگ خطرناکه اگه کسی تو رو گروگان بگیره چی؟
نرو اندر ذهن : به به مامان دومم پیدا شد خیلی وس واس داره اصلا به تو چه ؟
یوری اندر ذهن : به نظرم به دراکن بگم که خواهرش فرمانده ی دارک مونه .
یورو : بار داره به یه چی فکر میکنه بعدشم ما هم میتونیم مبارزه کنیم دارم تحقیر میشم .
نرو : بار به چی فکر میکنی ؟
یوری : همونی که خودت میدونی .
یورو : منم با بار موافقم
نرو : نه
دراکن : دقیقا درباره ی چی حرف میزنید.
مایکی : خیلی عجیبه .
نرو ؛ خودمون میدونیم چی میگیم
دراکن : به هر حال از اینجا برید .
نرو : بو تو چه ؟
دراکن : ها؟
نرو : میخوام جلسه رو باشم
مایکی : نمیشه
یوری : خوبم میشه .
یورو ؛ هعی بیخیال جلسه که اشکالی نداره.
مایکی : آه باشه باشه
خلاصه جلسه رو گوش دادن جلسه درباره ی مبارزه ی والهالا و تومان بود
یوری : خوب چیکار میکنی ؟
نرو : حالا وایسا ببینم چی میشه .
یورو : ای بابا خسته شدم
نرو ؛ جلسه تمومه بیاید برگردیم .
دراکن : کجا؟
نرو ؛ خونه
مایکی : میشه یکم حرف بزنیم ؟
نرو : خب ... باشه .
دراکن و نرو و یورو و یوری و مایکی رفتن روی پله ها نشستن .
دراکن : خب ... فردا به هیچ وجه از خونه بیرون نمیای . فهمیدی ؟
نرو ؛ نه
مایکی : 😶
دراکن : 😶
پله ها : 😶
معبد : 😶
زمین : 😶
منظومه ی شمسی : 😶
یوری و یورو : 😂
نرو : 😊
دراکن : نامفهومه ؟
نرو : آره .
مایکی : اگه بیاید بیرون ممکنه والهالا بهتون حمله کنه
نرو اندر ذهن : بیش از اندازه دست کممون نمیگیره؟ هعی ولش .
نرو : مراقبیم😊
دراکن : میرسونمت خونه درو قفل میکنی کلید دست من میمونه .
یوری : داداش تو طویله که زندگی نمیکنیم پنجره داره خونه
دراکن : اما طبقه ی سومین .
یورو : این منو تا بالا برج مخابراطی میبره .
دراکن : 😶
مایکی : خب پس برید خونه ی ما اونجا اما هم مراقبتونه.
نرو : آر روزگارتو سیاه میکنم 💢
مایکی و دراکن و سه اسگل کتخدا رفتن خونه ی سانو ها ...
بقیش برا پارت بعدیییییی 🈯️🈳
۵.۱k
۱۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.