p3
بچه ها نمیدونم چرا پارت ۳ نیستش وای دوباره گذاشتم
بعد اتمام اجرا:
مجری:و دوباره یه دست محکم به بنگتن بویز بزنین(دستتتتت هوووو)مثل همیشه عالی بودن
مجری:خب بعد نیم ساعت برنامه رو ادامه میدیم خدانگهدار
جیمین:اوخیییی
کوک:کلا عرقم
جین:منم
نامجون:چطوره همه زود برن حمومکنن و بیان بیرون
شوگا:خوبه
هوپ:اول کی میره
جین:من بزرگم پس اول منمیرم
_
شوگا:نوبتمه
___
نامجون:خبمن میرم
__
هوپ:منممممم
__
جیمین:جیمین وارد میشود
__
کوک:ته کجا؟....من اول برمبعد
__
منشی:اقابون بعد ۱۵ برنامه شروع میشه زود باشین
نامجون:ته زودباش
ته:اوک
لامی:
یکی از فنا اوفتاده بود دنبالمنکنه ساسانگفنه یاخداااا همینطوری میدویدم که یه دری دیدم بدونهیچ در طدنی وارد شدم ....صدای...دوشه که این
ته:ل..لامی (جیغغغغغغ)
لامی:(جیغغغغغ)گرفتن چشم_
ته:اه....انگار هیچی ندیده
لامی:م من معذرت میخوام
ته:مشکلی نیس خب ...منم الان تموم میکنم
لامی:
خدایا خجالت بکنار خیلی ....خوبهههه این بشررررر اوفففف
لامی:م من دیگه میرم ...چرا در باز نمیشه
ته:چی؟...وایسا منم یه امتحانی بکنم
لامی:
چون نمیتونستم حرکت کنم همینجوری مونده بودم که دیدم دست خیس تهیونگ اومد جلوی صورتم(سرش پشته تهیونگه...یعنی روبه در)
ته:اهه اره حتما از یادشون رفته ...بستن رفتن اوف
لامی:یه چیزی نداری بپوشی
ته:نه
لامی:هوله؟
ته:نه
لامی:اوف نهیونگ اخه بگن(برمیگرده سمتش)
لامی:
وقتی برگشتم سمتش خیلی کمفاصله داشتیم تپش قلب گرفته بودم
فک کن کراشت با بدن خیس و جذاب و باچشای دخترکش یک سانتیت باشه...نمیمیری نامصا؟(والا دیدی من دنگ رفتم....کراش من کیه؟خدایی کراش ندارم یعنی خاک تو سرمکنن😑💔)
لامی:ته من
ته:اوهوم تو
لامی:خب
لامی:
دیت خودمون نبود همینطوری داشتیم نزدیک هممیشدیم همین که خواستیم ک.ی.س بریم در ....(سانسوررررر)زدن از خجالت داشتم میرفتمتو زمین
منشی:کیمتهیونگ تمومنشد؟
ته:من تموم کردم ولی درت باز نمیشه
منشی:اوا وایسا
لامی:من چه کاری کنم الان
ته:برو پشت اون سبد
لامی:عا اره
ته:واقعا جا شدی اونپشت؟
لامی:(سرش و میاره کمی بالا)
لامی:(تکون دادن سر)
ته:کیوت(خنده)
منشی:بیا بیرونکیم تهیونگ
ته:وایسا نبنددددد
منشی:چرا؟
ته:چون...میخوام لباسام رو اونجا عوض کنم
بعد اتمام اجرا:
مجری:و دوباره یه دست محکم به بنگتن بویز بزنین(دستتتتت هوووو)مثل همیشه عالی بودن
مجری:خب بعد نیم ساعت برنامه رو ادامه میدیم خدانگهدار
جیمین:اوخیییی
کوک:کلا عرقم
جین:منم
نامجون:چطوره همه زود برن حمومکنن و بیان بیرون
شوگا:خوبه
هوپ:اول کی میره
جین:من بزرگم پس اول منمیرم
_
شوگا:نوبتمه
___
نامجون:خبمن میرم
__
هوپ:منممممم
__
جیمین:جیمین وارد میشود
__
کوک:ته کجا؟....من اول برمبعد
__
منشی:اقابون بعد ۱۵ برنامه شروع میشه زود باشین
نامجون:ته زودباش
ته:اوک
لامی:
یکی از فنا اوفتاده بود دنبالمنکنه ساسانگفنه یاخداااا همینطوری میدویدم که یه دری دیدم بدونهیچ در طدنی وارد شدم ....صدای...دوشه که این
ته:ل..لامی (جیغغغغغغ)
لامی:(جیغغغغغ)گرفتن چشم_
ته:اه....انگار هیچی ندیده
لامی:م من معذرت میخوام
ته:مشکلی نیس خب ...منم الان تموم میکنم
لامی:
خدایا خجالت بکنار خیلی ....خوبهههه این بشررررر اوفففف
لامی:م من دیگه میرم ...چرا در باز نمیشه
ته:چی؟...وایسا منم یه امتحانی بکنم
لامی:
چون نمیتونستم حرکت کنم همینجوری مونده بودم که دیدم دست خیس تهیونگ اومد جلوی صورتم(سرش پشته تهیونگه...یعنی روبه در)
ته:اهه اره حتما از یادشون رفته ...بستن رفتن اوف
لامی:یه چیزی نداری بپوشی
ته:نه
لامی:هوله؟
ته:نه
لامی:اوف نهیونگ اخه بگن(برمیگرده سمتش)
لامی:
وقتی برگشتم سمتش خیلی کمفاصله داشتیم تپش قلب گرفته بودم
فک کن کراشت با بدن خیس و جذاب و باچشای دخترکش یک سانتیت باشه...نمیمیری نامصا؟(والا دیدی من دنگ رفتم....کراش من کیه؟خدایی کراش ندارم یعنی خاک تو سرمکنن😑💔)
لامی:ته من
ته:اوهوم تو
لامی:خب
لامی:
دیت خودمون نبود همینطوری داشتیم نزدیک هممیشدیم همین که خواستیم ک.ی.س بریم در ....(سانسوررررر)زدن از خجالت داشتم میرفتمتو زمین
منشی:کیمتهیونگ تمومنشد؟
ته:من تموم کردم ولی درت باز نمیشه
منشی:اوا وایسا
لامی:من چه کاری کنم الان
ته:برو پشت اون سبد
لامی:عا اره
ته:واقعا جا شدی اونپشت؟
لامی:(سرش و میاره کمی بالا)
لامی:(تکون دادن سر)
ته:کیوت(خنده)
منشی:بیا بیرونکیم تهیونگ
ته:وایسا نبنددددد
منشی:چرا؟
ته:چون...میخوام لباسام رو اونجا عوض کنم
۳۰.۲k
۲۰ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.