پارت ۳۱
(داشتن میرفتن پایین که یه دفعه همه ی چراغای اون کافه روشن شد و همه گفتن تولدت مبارککککککک تولدت مبارک تولدت مبارک.....)
(ا/ت ویو):
داشتیم اروم اروم میرفتیم پایین که یدفعه همه شروع کردن به خوندن اهنگ تولدت مبارک دوستام هم که امروز بهم زنگ زده بودن عم اومده بودن اعضا هم بودن مامان بابام هم بودن کلی ذوق کردم کم مونده بود اشکم دربیاد یه لحظه پشتم رو نگاه کردم دیدم جونگکوک حصار دستاش بازه محکم رفتم بغلش کردم و فارسی داشتم هی قربون صدقش میرفتم(ایرانی شد🤣🤣)گفت
_چیمیگی هی
+هیچی داشتم برای خودم می گفتم.
بعد گوشیشو از پشتت در آورد رو ترنسلیت بود همون موقع حرفام کره ای شد و آخرش کفت
_ آها داشتی اینارو میگفتی نه؟؟
+خب نمیتونم قربونه کوکیم برم؟
_آخ قلبم ، انقدر گیوتین نباش کوچولو بگو ببینم سوپرایز شدی؟
+بهترین سوپرایز عمرم بود خیلی دوستش دارم ولی
نه به اندازه تو(هنوز تو بغلشه)
_(میخنده) بیا بریم کیک بخوریم
+اوهوم ولی دوستامو چجوری از ایران کشوندم اینجا
_دیگه دیگه
(ا/ت ویو):
داشتیم اروم اروم میرفتیم پایین که یدفعه همه شروع کردن به خوندن اهنگ تولدت مبارک دوستام هم که امروز بهم زنگ زده بودن عم اومده بودن اعضا هم بودن مامان بابام هم بودن کلی ذوق کردم کم مونده بود اشکم دربیاد یه لحظه پشتم رو نگاه کردم دیدم جونگکوک حصار دستاش بازه محکم رفتم بغلش کردم و فارسی داشتم هی قربون صدقش میرفتم(ایرانی شد🤣🤣)گفت
_چیمیگی هی
+هیچی داشتم برای خودم می گفتم.
بعد گوشیشو از پشتت در آورد رو ترنسلیت بود همون موقع حرفام کره ای شد و آخرش کفت
_ آها داشتی اینارو میگفتی نه؟؟
+خب نمیتونم قربونه کوکیم برم؟
_آخ قلبم ، انقدر گیوتین نباش کوچولو بگو ببینم سوپرایز شدی؟
+بهترین سوپرایز عمرم بود خیلی دوستش دارم ولی
نه به اندازه تو(هنوز تو بغلشه)
_(میخنده) بیا بریم کیک بخوریم
+اوهوم ولی دوستامو چجوری از ایران کشوندم اینجا
_دیگه دیگه
۲۰.۵k
۰۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.