عاشق پسر عموم شدم پارت 45
+(توی این چند روز همه سعیم رو کردم که کوکرو نبینم یه بار دیدم اما بخاطر جان نجات پیدا کردم )
(شب پارتی )
+(با جان آماده شدیم اون یه کت شلوار طوسی پوشید و من یه لباس سفید که باز بود و سی*نه های گردم یکم معلوم بود رو پوشیدم و یه آرایش لایت و فوق زیبا کردم(عکسشو میزارم)
جیا رو خوابوندم و به خدمتکار سپردم بعد با جان راهی پارتی شدیم و دستم و دور بازوی جان حلقه کردم و همین که وارد شدیم همه برگشتن طرف ما با چشمام داشتم دنبال کوک میگشتم و اما بله روی یکی از میز ها نشسته بود و داشت الکل میخورد و سی*گار میکشید چی اون سیگار میکشه واقعا تعجب کردم و البته او دخترای هر*زه که دورش جمع شده بودن و خودشونو بهش می ما*لوندن منو یکم عصبی کرد منم بیشتر دستمو دور بازوی جان حلقه کردم
که کوک چشمش به ما افتاد ومن بهش توجه نکردم اما متوجه نگاه خیرش که مارو از وسط سالن تا روی یکی از میز ها دنبال کرد شدم نقشه منو جان این بود که حرصش بدیم با جان می خندیدیم و من دستمو از گ*ردن تا بازوهاش می کشیدم که بله انگار موفق شدم کوک داشت زبونشو تو دلش فرو میکرد این نوع عصبانیت رو فقط من دیدم با اینکه میتر سیدم اما به کارم ادامه دادم که آهنگ رقص شروع شد با جان رفتیم برا رق*ص و اون وسط می رق*صیدیم جان دستشو دور ک*نرم گزاشتم و من دستمو دور گر*دن جان گزاشتم کوک تمام مدت چشماش رو دستای جان که دور ک*رم بود متوقف شده بود که اونم با یه دختر اومدن می رق*صیدن و کوک دستشو رو همه جای دختره میزاشت و زیر چشمی به من نگاه میکرد که به جان گفتم دیگه بسه و رفتیم نشستیم بعد چند مین کوک اومد سمتمون و روی میز ما رو به رو مون نشست با یه نیشخند)
_سلام خوش میگذره(نیشخند )
+معلومه(لبخند)
_اوووو بلاخره مادام ا.ت به حرف اومدی (نیشخند)
٪جونگ کوک باهاش درست صحبت کن
_و اگر نکنم(نیشخند )
٪فکتو میارم پایین(عصبی)
+(میدونستم کوک خیلی قوی تر از جانه پس دستمو رو دست جان گزاشتم و
گفتم)
+جان چرا خودتو برا یه عو*ضی عصبی میکنی
_اووو پس من عو*ضیم عجب روزگاری شده هر*زه هام بهمون میگن عو*ضی(تک خنده)
٪حرف دهنتو بفهم (عصبی)
+(حقیقتا با این حرفش خورد شدم ولی به روم نیاوردم)
+ولش کن جان (بعد چند دقیقه نگاه هاشو احساس میکردم دیگه داشت عصبیم میکرد بخاطر همین پاشدم)
+جان من میرم دستشویی الان میام
٪باشه عزیزم
_(ا.ت پاشد رفت به خاطر صدای آهنگ متوجه نشدم در گوش جان چی گفت اما بعد چند دقیقه منم نامحسوس پاشدم و رفتم دنبالش دیدم رفته دستشویی پشت در منتظر موندم که بلاخره بیرون اومد توی حرکت کشیدمش سمت خودم و به دیوار کوبوندمش که اخی گفت )
_کجا با این عجله(نیشخند)
+ولم کن عو*ضی(به سی*نه کوک مشت میزنم که ولش کنه)
_(داشت با دستای ضعیفش تقلا میکرد که ولش کنم نگاهمو روی صورتش چرخونم او از قبل هم زیبا تر شده بود
استایل ا.ت برا پارتی اسلاید دوم
استایل کوک برا پارتی اسلاید سوم
(شب پارتی )
+(با جان آماده شدیم اون یه کت شلوار طوسی پوشید و من یه لباس سفید که باز بود و سی*نه های گردم یکم معلوم بود رو پوشیدم و یه آرایش لایت و فوق زیبا کردم(عکسشو میزارم)
جیا رو خوابوندم و به خدمتکار سپردم بعد با جان راهی پارتی شدیم و دستم و دور بازوی جان حلقه کردم و همین که وارد شدیم همه برگشتن طرف ما با چشمام داشتم دنبال کوک میگشتم و اما بله روی یکی از میز ها نشسته بود و داشت الکل میخورد و سی*گار میکشید چی اون سیگار میکشه واقعا تعجب کردم و البته او دخترای هر*زه که دورش جمع شده بودن و خودشونو بهش می ما*لوندن منو یکم عصبی کرد منم بیشتر دستمو دور بازوی جان حلقه کردم
که کوک چشمش به ما افتاد ومن بهش توجه نکردم اما متوجه نگاه خیرش که مارو از وسط سالن تا روی یکی از میز ها دنبال کرد شدم نقشه منو جان این بود که حرصش بدیم با جان می خندیدیم و من دستمو از گ*ردن تا بازوهاش می کشیدم که بله انگار موفق شدم کوک داشت زبونشو تو دلش فرو میکرد این نوع عصبانیت رو فقط من دیدم با اینکه میتر سیدم اما به کارم ادامه دادم که آهنگ رقص شروع شد با جان رفتیم برا رق*ص و اون وسط می رق*صیدیم جان دستشو دور ک*نرم گزاشتم و من دستمو دور گر*دن جان گزاشتم کوک تمام مدت چشماش رو دستای جان که دور ک*رم بود متوقف شده بود که اونم با یه دختر اومدن می رق*صیدن و کوک دستشو رو همه جای دختره میزاشت و زیر چشمی به من نگاه میکرد که به جان گفتم دیگه بسه و رفتیم نشستیم بعد چند مین کوک اومد سمتمون و روی میز ما رو به رو مون نشست با یه نیشخند)
_سلام خوش میگذره(نیشخند )
+معلومه(لبخند)
_اوووو بلاخره مادام ا.ت به حرف اومدی (نیشخند)
٪جونگ کوک باهاش درست صحبت کن
_و اگر نکنم(نیشخند )
٪فکتو میارم پایین(عصبی)
+(میدونستم کوک خیلی قوی تر از جانه پس دستمو رو دست جان گزاشتم و
گفتم)
+جان چرا خودتو برا یه عو*ضی عصبی میکنی
_اووو پس من عو*ضیم عجب روزگاری شده هر*زه هام بهمون میگن عو*ضی(تک خنده)
٪حرف دهنتو بفهم (عصبی)
+(حقیقتا با این حرفش خورد شدم ولی به روم نیاوردم)
+ولش کن جان (بعد چند دقیقه نگاه هاشو احساس میکردم دیگه داشت عصبیم میکرد بخاطر همین پاشدم)
+جان من میرم دستشویی الان میام
٪باشه عزیزم
_(ا.ت پاشد رفت به خاطر صدای آهنگ متوجه نشدم در گوش جان چی گفت اما بعد چند دقیقه منم نامحسوس پاشدم و رفتم دنبالش دیدم رفته دستشویی پشت در منتظر موندم که بلاخره بیرون اومد توی حرکت کشیدمش سمت خودم و به دیوار کوبوندمش که اخی گفت )
_کجا با این عجله(نیشخند)
+ولم کن عو*ضی(به سی*نه کوک مشت میزنم که ولش کنه)
_(داشت با دستای ضعیفش تقلا میکرد که ولش کنم نگاهمو روی صورتش چرخونم او از قبل هم زیبا تر شده بود
استایل ا.ت برا پارتی اسلاید دوم
استایل کوک برا پارتی اسلاید سوم
۶۴.۲k
۲۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.