عاشق مغرور
عاشق مغرور
#پارت۴۰
و لبا..شو بو س.یدم
که یهویی به خودم اومدم و
خواستم عقب بکشم که نذاشت
کمرمو گرفت و خندهی تو گلویی کرد و
محکم و خش...ن به اون بو..سه ادامه داد
که صدای ا..ه و ناال...م توی دهنش خفه شد
بعد از چند دقیقه وقتی من نفس کم آوردم
جداشدیم که با ذوق و محبت نگام کرد و
گفت
'-تو خودِ خودِ عش..قی
سرمو پایین انداختمو لپام گل انداخت که خنده ی تو گلو و مردونه ای کرد
و گازی از لپم گرفت...
#پارت۴۰
و لبا..شو بو س.یدم
که یهویی به خودم اومدم و
خواستم عقب بکشم که نذاشت
کمرمو گرفت و خندهی تو گلویی کرد و
محکم و خش...ن به اون بو..سه ادامه داد
که صدای ا..ه و ناال...م توی دهنش خفه شد
بعد از چند دقیقه وقتی من نفس کم آوردم
جداشدیم که با ذوق و محبت نگام کرد و
گفت
'-تو خودِ خودِ عش..قی
سرمو پایین انداختمو لپام گل انداخت که خنده ی تو گلو و مردونه ای کرد
و گازی از لپم گرفت...
۳.۸k
۰۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.