فیک گنگ مافیایی سیاه ادامه پارت 24
_: خب چرا انکار کنم اره راست میگی...فقط برای اینکه دختر بودی و البته که چندبار جونم رو نجات دادی ابنجوری باهات رفتار نکردم...حالا توهم اینقدر من رو شرمنده نکن من تازه دارم اون دوران رو فراموش میکنم و یه زندگی جدید برای خودم میخوام بسازم...البته به کمک توهم احتیاج دارم
+: ببین تهیونگ اینکه میگی(میخوای گذشتت رو فراموش کنی و یه زندگی جدید بسازی) واقعا عالیه که تا این حد تونستی تغییر کنی...این من رو خیلی خوشحال میکنه...ولی تو نباید فراموش کنی که کی بودی و چیکارا کردی...چون اگه یه روز به خوشبختی که میخواستی برسی اون موقع یادت رفته که با کارات خیلیا رو بدبخت کردی...پس یه گوشه مغزت این خاطرات رو نگه دار تا دوباره اشتباه نکنی و برگردی به همون دوران و بخوای همه ی اون کارایی که کردی رو دوباره تکرار کنی...تو اگه اراده کنی میتونی همین جا هم دوباره گروه خودت رو تشکیل بدی و بزرگترش کنی که دیگه هیچ کس به گرد پات هم نرسه...ولی تو که میخوای دوباره این اتفاق نیوفته برات...پس یادت بمونه که اون موقع ها چیکار میکردی که احیانا دوباره اشتباه نکنی...باشه؟!
_: باشه...فهمیدم...واقعا ازت ممنونم سومی تو همیشه همه چی برام آسون میکنی
+: خواهش میکنم...منم زودتر یه چیزی انتخاب کنم بریم...میدونم خستت کردم
ویو سومی
خیلی خوب مغازه گشتم تا بلاخره اون چیزی که میخواستم پیدا کردم...لباس خیبی عالی بود برداشتمش و رفتم توی پرو(ادمین:نمیدونم درست نوشتم یا نه؟ولی منظورم رو میفهمید دیگه) پوشیدمش (عکسش رو میزارم) رپو بعد رفتم جلو تهیونگ
🄲🄾🄽🅃🄸🄽🅄🄴🅂
+: ببین تهیونگ اینکه میگی(میخوای گذشتت رو فراموش کنی و یه زندگی جدید بسازی) واقعا عالیه که تا این حد تونستی تغییر کنی...این من رو خیلی خوشحال میکنه...ولی تو نباید فراموش کنی که کی بودی و چیکارا کردی...چون اگه یه روز به خوشبختی که میخواستی برسی اون موقع یادت رفته که با کارات خیلیا رو بدبخت کردی...پس یه گوشه مغزت این خاطرات رو نگه دار تا دوباره اشتباه نکنی و برگردی به همون دوران و بخوای همه ی اون کارایی که کردی رو دوباره تکرار کنی...تو اگه اراده کنی میتونی همین جا هم دوباره گروه خودت رو تشکیل بدی و بزرگترش کنی که دیگه هیچ کس به گرد پات هم نرسه...ولی تو که میخوای دوباره این اتفاق نیوفته برات...پس یادت بمونه که اون موقع ها چیکار میکردی که احیانا دوباره اشتباه نکنی...باشه؟!
_: باشه...فهمیدم...واقعا ازت ممنونم سومی تو همیشه همه چی برام آسون میکنی
+: خواهش میکنم...منم زودتر یه چیزی انتخاب کنم بریم...میدونم خستت کردم
ویو سومی
خیلی خوب مغازه گشتم تا بلاخره اون چیزی که میخواستم پیدا کردم...لباس خیبی عالی بود برداشتمش و رفتم توی پرو(ادمین:نمیدونم درست نوشتم یا نه؟ولی منظورم رو میفهمید دیگه) پوشیدمش (عکسش رو میزارم) رپو بعد رفتم جلو تهیونگ
🄲🄾🄽🅃🄸🄽🅄🄴🅂
۱۰.۶k
۱۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.