پارت 3
☾🌑LOOΠΔ🌙☽
ℙ³
+ش... ش... شما اقای.. چان هستید؟
-بله
ا. ت که بغضش گرفته بود گفت : شما مادر منو کشتیدد( عصبی شد و داد زد) تو منو یتیم کردییییی تو بابامو سر به نیست کردیییی عامل بدبختیام تویییی
-خفه شووو اره عامل بدبختیات منمم ارههه.
ک بادیگاردهای چان اومدن...
_بابا... تو ی خلافکاری.؟؟
-اره هستم هستم من بزرگ ترین خلافکار جهانم
_چطور تونستی منو گول بزنی کهه ادم خوبی اییی
من از بچگیی تا الان پیش تو بزرگ شدممم چرا بهم نگفتییییی؟
چان به بادیگارد هاش علامت داد ا. ت رو بگیرن
+جلو نیاید ج...... ج... جلو.. نیاید( با صدای لرزون)
ولی اونا ا. تو گرفتن و جیمین سریع دویید تو اشپزخونه
-هییی کجاااا؟
جیمین چاقویی رو برداشت و پشتش قایم کرد و رفت پشت اون مردا و در یک ثانیه کرد تو کمرشون
⚠︎𝕃𝕚𝕜𝕖➫⁴⁰
⚠︎ℂ𝕠𝕞𝕖𝕟𝕥𝕖➫⁵⁰
ت
ℙ³
+ش... ش... شما اقای.. چان هستید؟
-بله
ا. ت که بغضش گرفته بود گفت : شما مادر منو کشتیدد( عصبی شد و داد زد) تو منو یتیم کردییییی تو بابامو سر به نیست کردیییی عامل بدبختیام تویییی
-خفه شووو اره عامل بدبختیات منمم ارههه.
ک بادیگاردهای چان اومدن...
_بابا... تو ی خلافکاری.؟؟
-اره هستم هستم من بزرگ ترین خلافکار جهانم
_چطور تونستی منو گول بزنی کهه ادم خوبی اییی
من از بچگیی تا الان پیش تو بزرگ شدممم چرا بهم نگفتییییی؟
چان به بادیگارد هاش علامت داد ا. ت رو بگیرن
+جلو نیاید ج...... ج... جلو.. نیاید( با صدای لرزون)
ولی اونا ا. تو گرفتن و جیمین سریع دویید تو اشپزخونه
-هییی کجاااا؟
جیمین چاقویی رو برداشت و پشتش قایم کرد و رفت پشت اون مردا و در یک ثانیه کرد تو کمرشون
⚠︎𝕃𝕚𝕜𝕖➫⁴⁰
⚠︎ℂ𝕠𝕞𝕖𝕟𝕥𝕖➫⁵⁰
ت
۷.۴k
۰۷ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.