مافیا جذااااب مغرور p:۵۱
هنوزم ازتون ناراحتم نمیخواستم بزارم ولی گذاشتم
بریم برای فیک
ات ویو :
هلن اومد و زندگیمون رو خراب کرد
فلش بک به اون موقع
ات ویو :
تازه فهمیده بودم که از کوک باردارم دقیقا یه ماه بعد ازدواجمون این اتفاق افتاد درسته میگید کی ازدواج کردیم ما موقعی که ایران بودیم
فلش بک
ات ویو :
یه روز با دوستامون رفته بودیم بیرون پسرای اکیپ هم بودن من به یکی شون صمیمی بودم و خیلی گفتیم و خندیدیم و کوک رو فراموش کردم که اونجاست رسیدیم خونه اون شب منو بدجوری بفاک داد و فرداش به خانوادم قضیه رو گفت و خانواده م قبول کردن که ازدواح کنم باهاش به شرط اینکه ایران باشه کوک هم قبول کرد اینجا خوب بود که خانوادم کره ای بلد بودن و کوک هم کم کم داشت زبون ایرانی رو یاد میگرفت و خلاصه ازداوج کردیم حدود سه هفته بعد ازدواج که اومده بودیم کره حالتای بارداری داشتم رفتم تست دادم و جواب مثبت شد خوشحال بودم رفتم خونه همه جا رو تزئین کردم و خوشحال بودم کوک اومد ولی قبل ش یکی اومد اسمش هلن بود و گفت با کوک کار داره منم گفتم اوکیع و نشست کل مدت همه ش با پوزخند نگام میکرد حس خوبی نداشتم کوک اومد با دیدن هلن اعصبانی شد ولی هلن گفت که کارش داره و اونم گفت اوکیع هلن گفت که بریم اتاق کارت کوک اول اعتراض کرد ولی بعدش رفتن دیدم ۱۰ دقیقه بعد اومد با گوشی تو دستش و عکس منو با یکی بود که داشتیم همو میبوسیدیم کوک بهم گفت ات این حقیقت داره ازش گرفتم گوشی رو و با دقت به عکس نگا کردم و گفتم ارع این درستع کوک وقتی شنید یه سیلی به صورتم زد و منو پرت کرد بیرون
بنظرتون ات خیانت کرده بود به کوک
اون بچه کی بود
مال کس دیگه ای بود
ات چرا گفت ارع راست گفت یا نع
چه بلایی سر ات اومد
اون بچه تو شکمش رو چیکار میکرد
انسان اگع یه رابطه جدی میخواد نه باید زن خیانت کنه نه مرد بی اعتماد حالا مقصر کدوم بود ؟؟؟؟
۲۶۷ تایی شیم
۴۰ تا لایک
کامنت آزاد
بریم برای فیک
ات ویو :
هلن اومد و زندگیمون رو خراب کرد
فلش بک به اون موقع
ات ویو :
تازه فهمیده بودم که از کوک باردارم دقیقا یه ماه بعد ازدواجمون این اتفاق افتاد درسته میگید کی ازدواج کردیم ما موقعی که ایران بودیم
فلش بک
ات ویو :
یه روز با دوستامون رفته بودیم بیرون پسرای اکیپ هم بودن من به یکی شون صمیمی بودم و خیلی گفتیم و خندیدیم و کوک رو فراموش کردم که اونجاست رسیدیم خونه اون شب منو بدجوری بفاک داد و فرداش به خانوادم قضیه رو گفت و خانواده م قبول کردن که ازدواح کنم باهاش به شرط اینکه ایران باشه کوک هم قبول کرد اینجا خوب بود که خانوادم کره ای بلد بودن و کوک هم کم کم داشت زبون ایرانی رو یاد میگرفت و خلاصه ازداوج کردیم حدود سه هفته بعد ازدواج که اومده بودیم کره حالتای بارداری داشتم رفتم تست دادم و جواب مثبت شد خوشحال بودم رفتم خونه همه جا رو تزئین کردم و خوشحال بودم کوک اومد ولی قبل ش یکی اومد اسمش هلن بود و گفت با کوک کار داره منم گفتم اوکیع و نشست کل مدت همه ش با پوزخند نگام میکرد حس خوبی نداشتم کوک اومد با دیدن هلن اعصبانی شد ولی هلن گفت که کارش داره و اونم گفت اوکیع هلن گفت که بریم اتاق کارت کوک اول اعتراض کرد ولی بعدش رفتن دیدم ۱۰ دقیقه بعد اومد با گوشی تو دستش و عکس منو با یکی بود که داشتیم همو میبوسیدیم کوک بهم گفت ات این حقیقت داره ازش گرفتم گوشی رو و با دقت به عکس نگا کردم و گفتم ارع این درستع کوک وقتی شنید یه سیلی به صورتم زد و منو پرت کرد بیرون
بنظرتون ات خیانت کرده بود به کوک
اون بچه کی بود
مال کس دیگه ای بود
ات چرا گفت ارع راست گفت یا نع
چه بلایی سر ات اومد
اون بچه تو شکمش رو چیکار میکرد
انسان اگع یه رابطه جدی میخواد نه باید زن خیانت کنه نه مرد بی اعتماد حالا مقصر کدوم بود ؟؟؟؟
۲۶۷ تایی شیم
۴۰ تا لایک
کامنت آزاد
۱۲.۷k
۱۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.