Colored stars
part⁶
یونگی: یونتانو میگیم
هوسوک: این بچه و اورم؟ نه به والله سگ ارومه ولی این نیست
جین: نه نگا چشماش درشت شده و خیلی کیوت اون گوشه وایساده ته چیکارش کردی اروم شده
نامی: نکنه وایسا یه لحظه کوچولو ته بلایی سرت اورده
ته: هیونگ انقدر کشش نده خو ارومه چیکارش داری
یونگی: این هودیه کیه
ته: خودش ولی نمیدونم چرا تا رو زانوهاشه استیناشم
که یهو به کیوت ترن حالت ممکن یکی از دستاشو گزاشت روچشماش و شروع به گریه کردن کرد
کوک: اره " گریه "
نامی: جرت میدم تهیونگ
هوسوک: من مردم" پس افتاد "
جیمین: زدتت کوچولو
یونگی: بریم تو تا یخ نکردیم
جین: بریم تو کوچولو
رفتیم تو یونتام سریع اوردم تو
جیمین: نگفتی این ته ته ی ما تورو زده
ته: من نه ولی سه نفر دیگه
نامی: چیکار کردی؟
ته: با صندلی زده تو سر بچه ی مردم جمجمشو شکسته بهش میگفتم افرین که این کارو کردی
کوک: خب اونم هی چیزای چرت و بی معنی بهم میگفت
جیمین: تخیلاتم به باد رفت
جین: این صندلی
یونگی: خدا هرچه مریضه رو زمین شفا بدههههههههههههه
نامی: نکنه اون سه تا رو اوردی
هوسوک: اره هیونگ خودشون بودن
ته: خوب کردم اگه بازم کاری کنه که اشتباه باشه همین کارو میکنم
جین: داره بارون میاد؟ اخه ازی تا الان تو این ماه بارون اومده
ته: بای بای
یونگی: اون بچهه کو
دیدیم در بازه و رفته بیرون
جیمین: هیس گوش کنید " اروم "
دیدیم داره میره خلو تر دنبالش رفتیم که رسیدیم به وسط جنگل دورش کلی خرگوش جمع شده بود دیدم از لای بوته ها یچیزی پاشو بیرون کرد
ته: بچه هابرید تو " اروم "
رفتن تو منم رفتم سریع اون کوک رو بلند کردم و بردمش تو خونه
کوک: عههههههههههه چرا اوردیم تو
ته: اولن که بدون اجازه رفتی دومن پای یه حیوونی که نمیدونم چه حیوونی بود رو دیدم بعدشم میخوای دوباره بزارمت پیش اون سه تا
کوک: نـ... نه نمیخوام " ترس "
جیمین: چقدر گزاشتیش با اون سه تا
ته: ۶ ساعت
نامی: چقدر ۶ ساعت ۱ چهارم روز
ته: اره دیگه واسه همینم همست مثل سگ ازشون میترسه
گذاشتمش رو زمین
جیمینم کرمش گرفته بود اذیتش میکرد هر جمله ای که میگفت میرفت جلو کوکم میرفت عقب تا به در خورد
جیمین: چرا بی اجازه رفتی بیرون هوم
کوک: چـ... چون داشت بـ... بارون میومد
جیمین: میدونی اگه یه بار دیگه بدون اجازه بری بیرون چه اتفاقی میوفته
کوک: اره " بغض سگی "
جیمین: میخوای دوباره بری پیش اونا
سریع اومد بغلم کردم
جیمین: ترسید خخخخخخخخخخ
ته: میخوای بفرستمت پیش جیمین
منم ول کرد رفت پشت جین هیونگ
جین: گاوتون دوقلو زاییده گمشید شام درست کنید دلقکا بچه رو اذیت میکنید
هوسوک: کی شیر موز خریده
ته: من خریدم به هر حال کفردا و پس فردا تعطیله برا این کوتوله خریدم
کوک: کوتوله خودتی
ته: که منم
کوک:...
یونگی: یونتانو میگیم
هوسوک: این بچه و اورم؟ نه به والله سگ ارومه ولی این نیست
جین: نه نگا چشماش درشت شده و خیلی کیوت اون گوشه وایساده ته چیکارش کردی اروم شده
نامی: نکنه وایسا یه لحظه کوچولو ته بلایی سرت اورده
ته: هیونگ انقدر کشش نده خو ارومه چیکارش داری
یونگی: این هودیه کیه
ته: خودش ولی نمیدونم چرا تا رو زانوهاشه استیناشم
که یهو به کیوت ترن حالت ممکن یکی از دستاشو گزاشت روچشماش و شروع به گریه کردن کرد
کوک: اره " گریه "
نامی: جرت میدم تهیونگ
هوسوک: من مردم" پس افتاد "
جیمین: زدتت کوچولو
یونگی: بریم تو تا یخ نکردیم
جین: بریم تو کوچولو
رفتیم تو یونتام سریع اوردم تو
جیمین: نگفتی این ته ته ی ما تورو زده
ته: من نه ولی سه نفر دیگه
نامی: چیکار کردی؟
ته: با صندلی زده تو سر بچه ی مردم جمجمشو شکسته بهش میگفتم افرین که این کارو کردی
کوک: خب اونم هی چیزای چرت و بی معنی بهم میگفت
جیمین: تخیلاتم به باد رفت
جین: این صندلی
یونگی: خدا هرچه مریضه رو زمین شفا بدههههههههههههه
نامی: نکنه اون سه تا رو اوردی
هوسوک: اره هیونگ خودشون بودن
ته: خوب کردم اگه بازم کاری کنه که اشتباه باشه همین کارو میکنم
جین: داره بارون میاد؟ اخه ازی تا الان تو این ماه بارون اومده
ته: بای بای
یونگی: اون بچهه کو
دیدیم در بازه و رفته بیرون
جیمین: هیس گوش کنید " اروم "
دیدیم داره میره خلو تر دنبالش رفتیم که رسیدیم به وسط جنگل دورش کلی خرگوش جمع شده بود دیدم از لای بوته ها یچیزی پاشو بیرون کرد
ته: بچه هابرید تو " اروم "
رفتن تو منم رفتم سریع اون کوک رو بلند کردم و بردمش تو خونه
کوک: عههههههههههه چرا اوردیم تو
ته: اولن که بدون اجازه رفتی دومن پای یه حیوونی که نمیدونم چه حیوونی بود رو دیدم بعدشم میخوای دوباره بزارمت پیش اون سه تا
کوک: نـ... نه نمیخوام " ترس "
جیمین: چقدر گزاشتیش با اون سه تا
ته: ۶ ساعت
نامی: چقدر ۶ ساعت ۱ چهارم روز
ته: اره دیگه واسه همینم همست مثل سگ ازشون میترسه
گذاشتمش رو زمین
جیمینم کرمش گرفته بود اذیتش میکرد هر جمله ای که میگفت میرفت جلو کوکم میرفت عقب تا به در خورد
جیمین: چرا بی اجازه رفتی بیرون هوم
کوک: چـ... چون داشت بـ... بارون میومد
جیمین: میدونی اگه یه بار دیگه بدون اجازه بری بیرون چه اتفاقی میوفته
کوک: اره " بغض سگی "
جیمین: میخوای دوباره بری پیش اونا
سریع اومد بغلم کردم
جیمین: ترسید خخخخخخخخخخ
ته: میخوای بفرستمت پیش جیمین
منم ول کرد رفت پشت جین هیونگ
جین: گاوتون دوقلو زاییده گمشید شام درست کنید دلقکا بچه رو اذیت میکنید
هوسوک: کی شیر موز خریده
ته: من خریدم به هر حال کفردا و پس فردا تعطیله برا این کوتوله خریدم
کوک: کوتوله خودتی
ته: که منم
کوک:...
۷.۷k
۲۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.