چند پارتی
چند پارتی
روبان
پارت ۲
ادمین ویو:
اولین چیزی که دید پسری بود که تقریبا همهی اجراهاشو شرکت کرده بود اما این دفعه ردیف جلو
نور شدیدی روش افتاد و افکارشو جمع کرد و زمانی که اهنگ به جای مورد نظر رسید با ملودی اهستهش حرکات ظریفشو شروع کرد
نوری که روش بود همه جا دنبالش میومد
بعد از چند ثانیه نور همهی صحنه یکی شد و همه شروع به رقصیدن کردن
با اخرین و بلند ترین پرش اجرا رو تموم کرد
تعظیمی کرد و سرشو بالا اورد صورتش نصف معروفیتش بود یعنی سرد بودن بی حدش نگاهش توی نگاه پسر اول اجرا قفل شد
سعی میکرد نفس نفس نزنه
پرده ها کشیده شدن و همه ی گروه نقش زمین شدن ولی ات همچنان ژست سختشو داشت
نیا:ات؟ به چی فکر میکنی
ات بدنشو از شر اون ژست خلاص کرد:هیچی(اروم)
رفت توی اتاق پشت صحنه
اول از همه کفشاشو در اورد صورتش از درد پاهاش توی هم رفت پد های کوچیک رو از داخل کفشاش در اورد از روی جوراب شلواریش نگاهی به پاهاش کرد زخم های هیچ بهبودی پیدا نکرده بودن
ات:تقصیر خودمه نباید ذینقد تمرین میکردم
وقتی دقت کرد دید پاهاش از شدت درد و خستیگی میلرزن
دلش به حال خودش سوخت
کفشاشو توی دستش گرفت و رزین هارو از کفشش جدا کرد
همین لحظه بود که گروه اومدن توی اتاق و ات یادش رفت پاهاش رو مخفی کنه
نیا:هیننن
سرشو با اعصبانیت بلند کرد که به نیا بتوپه ولی دید نیا و حالا بقیه به پاهاش نگاه میکنن
برگشت سرکارش:به خاطر تمرین زیاده
نیا:میخوای پاهات قطع نخاع شن؟!
ات پوزخندی زد
بعد از اینکه همهی رزین هارو جدا کرد رفت توی اتاق پرو که لباسشو عوض کنه
کارش که تموم شد لباس بالهش و کفشاش رو محکم بیرون پرت کرد جوری که صدای فلز های لباسش رو شنید
به غرغرهای بچهها توجه نکرد و سریع از استادیوم بیرون زد
مربی رو دید ولی بهش توجه نکرد مربی صداش زد
مربی:ات؟
ات با لبخند زورکیی و خشکی سمتش برگشت
ات:بله؟
مربی توی چند قدمیش وایستاد
مربی:کارت عالی بود به خاطر همین میخوام تورو کاپیتان تیم کنم فک کردم از پسش بر نمیای و یه سری ریپ های کوچیک میزنی ولی اصلا اینجوری نبود عالی بودی
ات:خیلی ممنونم به خاطر اموزش های خوب شماس
مربی لبخندی زد:به بچه ها میگم برو خونه و استراحت کن
ات:حتما خسته نباشید
مربی سری تکون داد
کلید ماشینشو دراورد ولی یهویی یکی بازوش رو کشید
لوهان:میخوای برسونمت؟
ات:ماشین دارم (بازوش رو محکم کشید بیرون) و درضمن دیگه بهم دست نزن
سوار ماشینش شد و رفت
ولی میدونست کسی دنبالشه؟
میدونست زمانی که با لوهان اونجوری رفتار کرد کسی توی ماشینی پوزخند زد؟
نه
روبان
پارت ۲
ادمین ویو:
اولین چیزی که دید پسری بود که تقریبا همهی اجراهاشو شرکت کرده بود اما این دفعه ردیف جلو
نور شدیدی روش افتاد و افکارشو جمع کرد و زمانی که اهنگ به جای مورد نظر رسید با ملودی اهستهش حرکات ظریفشو شروع کرد
نوری که روش بود همه جا دنبالش میومد
بعد از چند ثانیه نور همهی صحنه یکی شد و همه شروع به رقصیدن کردن
با اخرین و بلند ترین پرش اجرا رو تموم کرد
تعظیمی کرد و سرشو بالا اورد صورتش نصف معروفیتش بود یعنی سرد بودن بی حدش نگاهش توی نگاه پسر اول اجرا قفل شد
سعی میکرد نفس نفس نزنه
پرده ها کشیده شدن و همه ی گروه نقش زمین شدن ولی ات همچنان ژست سختشو داشت
نیا:ات؟ به چی فکر میکنی
ات بدنشو از شر اون ژست خلاص کرد:هیچی(اروم)
رفت توی اتاق پشت صحنه
اول از همه کفشاشو در اورد صورتش از درد پاهاش توی هم رفت پد های کوچیک رو از داخل کفشاش در اورد از روی جوراب شلواریش نگاهی به پاهاش کرد زخم های هیچ بهبودی پیدا نکرده بودن
ات:تقصیر خودمه نباید ذینقد تمرین میکردم
وقتی دقت کرد دید پاهاش از شدت درد و خستیگی میلرزن
دلش به حال خودش سوخت
کفشاشو توی دستش گرفت و رزین هارو از کفشش جدا کرد
همین لحظه بود که گروه اومدن توی اتاق و ات یادش رفت پاهاش رو مخفی کنه
نیا:هیننن
سرشو با اعصبانیت بلند کرد که به نیا بتوپه ولی دید نیا و حالا بقیه به پاهاش نگاه میکنن
برگشت سرکارش:به خاطر تمرین زیاده
نیا:میخوای پاهات قطع نخاع شن؟!
ات پوزخندی زد
بعد از اینکه همهی رزین هارو جدا کرد رفت توی اتاق پرو که لباسشو عوض کنه
کارش که تموم شد لباس بالهش و کفشاش رو محکم بیرون پرت کرد جوری که صدای فلز های لباسش رو شنید
به غرغرهای بچهها توجه نکرد و سریع از استادیوم بیرون زد
مربی رو دید ولی بهش توجه نکرد مربی صداش زد
مربی:ات؟
ات با لبخند زورکیی و خشکی سمتش برگشت
ات:بله؟
مربی توی چند قدمیش وایستاد
مربی:کارت عالی بود به خاطر همین میخوام تورو کاپیتان تیم کنم فک کردم از پسش بر نمیای و یه سری ریپ های کوچیک میزنی ولی اصلا اینجوری نبود عالی بودی
ات:خیلی ممنونم به خاطر اموزش های خوب شماس
مربی لبخندی زد:به بچه ها میگم برو خونه و استراحت کن
ات:حتما خسته نباشید
مربی سری تکون داد
کلید ماشینشو دراورد ولی یهویی یکی بازوش رو کشید
لوهان:میخوای برسونمت؟
ات:ماشین دارم (بازوش رو محکم کشید بیرون) و درضمن دیگه بهم دست نزن
سوار ماشینش شد و رفت
ولی میدونست کسی دنبالشه؟
میدونست زمانی که با لوهان اونجوری رفتار کرد کسی توی ماشینی پوزخند زد؟
نه
۸۸۵
۱۷ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.