پارت۲۵(جاییزه)
خوش اومدین خوشگلا
ما اینجا برای هر دونفر که بهمون اضافه میشن پارت جدید میزاریم
بریم سراغ پارت ۲۵
از زير ميز پاشو لگد کردم که آخش بلند شد. فربد رو به پسر چشم سبزِ گفت:
- بهراد به خدا محاله بذارم تو حساب کني.
بهراد هم گفت:
- دفعه قبل تو حساب کردي فربد. مگه سر گنج نشستي؟ اين بار نوبت منه؟
پسر چشم آبي در حالي که دندان هاش و به آرامي خلال مي کرد گفت:
- به من نگاه نکنينا! اصلا هم فکر نکين دارين با هم تعارف تيکه پاره مي کنين. من مرام مي ذارم وسط و مي رم حساب مي کنم. خودتون با هم کنار بياين.
فربد با خنده گفت:
- بله آرسام خان. هفته آينده که گذاشتيمت وسط اون وقت مي فهمي يه من ماست چقدر خامه مي ده.
- اون کره است.
اون ها در حال کلنجار رفتن با هم بودن که پسر چهارم از جا برخاست و به سمت صندوق رفت. بدون چک و چونه زدن با دوستاش بي سر و صدا پول غذا و حساب کرد. کيف پولش چشمم و گرفت. چرم خالص با طرحي از فروهر. شبنم کنار گوشم ناليد:
- پرستيژت تو حلقم.
بنفشه هم با چشماي گشاد شده گفت:
- اين من و کشت رفت. من الان مي رم خواستگاريش، يا نه! خودم برم زشته. فردا که جمعه ام هست مامانم و مي فرستم در خونه اشون.
خنديدم و گفتم:
- پاشين بريم که ديره.
شبنم نگاهي به ساعتش
خب دوستان منتظر ۵ نفر بعدی هستیم تا وقتی به ۱۰۰ نفر رسیدیم بهتون ۱۰ پارت بدم
ما اینجا برای هر دونفر که بهمون اضافه میشن پارت جدید میزاریم
بریم سراغ پارت ۲۵
از زير ميز پاشو لگد کردم که آخش بلند شد. فربد رو به پسر چشم سبزِ گفت:
- بهراد به خدا محاله بذارم تو حساب کني.
بهراد هم گفت:
- دفعه قبل تو حساب کردي فربد. مگه سر گنج نشستي؟ اين بار نوبت منه؟
پسر چشم آبي در حالي که دندان هاش و به آرامي خلال مي کرد گفت:
- به من نگاه نکنينا! اصلا هم فکر نکين دارين با هم تعارف تيکه پاره مي کنين. من مرام مي ذارم وسط و مي رم حساب مي کنم. خودتون با هم کنار بياين.
فربد با خنده گفت:
- بله آرسام خان. هفته آينده که گذاشتيمت وسط اون وقت مي فهمي يه من ماست چقدر خامه مي ده.
- اون کره است.
اون ها در حال کلنجار رفتن با هم بودن که پسر چهارم از جا برخاست و به سمت صندوق رفت. بدون چک و چونه زدن با دوستاش بي سر و صدا پول غذا و حساب کرد. کيف پولش چشمم و گرفت. چرم خالص با طرحي از فروهر. شبنم کنار گوشم ناليد:
- پرستيژت تو حلقم.
بنفشه هم با چشماي گشاد شده گفت:
- اين من و کشت رفت. من الان مي رم خواستگاريش، يا نه! خودم برم زشته. فردا که جمعه ام هست مامانم و مي فرستم در خونه اشون.
خنديدم و گفتم:
- پاشين بريم که ديره.
شبنم نگاهي به ساعتش
خب دوستان منتظر ۵ نفر بعدی هستیم تا وقتی به ۱۰۰ نفر رسیدیم بهتون ۱۰ پارت بدم
۱.۶k
۲۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.