Part 4
دوستان به درخواست سه تا از ارمیا جونگ کوک هم وارد فن فیک میشه..
فردا صبح ساعت پنج و نیم
شوگا:الو کوک سلام صیت بخیر..
کوک:الو..س ل ا م الان چه وقت زنگ زدنههه....مثلا خوابیماا.
شوگا:خوب من مگه مرض دارم بت صبحه کله سحر زنگ بزنم(داد)
ببین سر یه موضوعی کارت داشتم..
تو و نایون توی دانشگاه باهم تو یه کلاسین؟؟
کوک: اره خب چطور مگه؟چیز میز شده یونگی؟
شوگا: میخوام از این به بعد حواست به نایون باشه..
کوک: پسرا نایونو اذیت میکنن میخوای بپرم جلو ادای قهرمانارو دربیارم؟؟
شوگا: چییییییی!!!(داد) اره نه پ واستا نگا کن پسرا اذیتش کنن.
کوک: اوکی کار نداری میزاری حالا بخوابم؟؟
شوگا: ببخشید بخواب..
توی حیاط دانشگاه
نایون:(داد) گفتم کتاب و کولمو بده یهم
پسر رو نرو ۱: اوخی دختر کوچولومون الان گریه میکنه دوس پسرت کو بیاد کیفتو ازمون بگیره هاااا(داد)؟؟؟
پسرا:::(خنده)
نایون: د. و و س پپ سر ...خ.ب من
پسرا: نکنه نداری بیچاره همیشه تنهایی😅😅🤣🤣
کوک:(داد) هوییی دوس پسرش متم بیا گمشو اینور کتابشو بده ببینم...
پسر رو نرو ۱:برو اونور بینیم بچه ننه ...
کوک: اهم جان چی گفتی(داد)
سویشرتشو در میاره
کوک:نایون عزیزم اینو یه لحظه بگیرش...
نایون: کوک(اروم)
پسر رو نرو ۲ بدو بدو میاد:بچه ها دربرید اسکلا این جونگ کوکه ورزشکاره دانشگاسسس الان شل و پلتون میکنه هاااااا....
پسرا: الفرار
کوک: نایونی خوبی؟
کاریت نشده ببینم بهت دست که نزدن هاااا؟؟
نایون : نه ممنون خوبم مرسی با اجازه..فعلا
کوک: اوی این دختره چقد رسمی حرف میزنه شوگی گفت حواسم بش باشه تنهام که هس میرم خودم دوس پسرش میشم...
توی کلاس
دبیر فیزیک داره درس میده
کوک با ادا میخواد به نایون چیزی بگه.
نایون: نمیفهمم.
زنگ میخوره
کوک: ایییییییییی نایون سه ساعته دارم پانتومین بازی میکنم نمیفهمییی!؟
نایون: کوک ازم فاصله بگیر چرا اومدی جلو من نشستی الان بچه ها شروع میکنن.
نکته(کوک خفن ترین و کراش ترین پر دانشگاس طوری که همه دخترا دلباختشن)
کوک: خوب که چی مهم نیس..ببین بعد از دانشگاه واستا باهم بریم خوب...
فعلا من میرم بیرون بای کیوتم..
بچه ها یهو میریزن سر نایون.
دختر اول: هوییی تو چند وفته باکوکی هااا( داد)
دختر دوم: ببینم بوسه هم داشتینننن( داد)
دختر سوم: چند وفته باهم قرار میزاری. کثافتتت(داد)
نایون: بس کنییید نه ما تاحالا از اینکارا نکردیم( داد)
دختر چهارم: ا پس خوبه میتونیم تو و جونگ کوک و از هم راحت جداتون کتیم..
کوک پشت در کلاس همه حرفارو میشنوه یهو میاد تو کلاس محکم دست نایون و میکشه
کوک: بس کنید(داد)(عصبانیت)
کوک نایون و میبره تو حیاط
نایون ناراحته
کوک میفهمه همه دخترای کلاس دارن از پشت پنجره نگاشون میکنن.
نایون میشینه رو نیمکت.
کوک جلوش روی یه زانوش میشینه..
پچ پچاا شروع میشه
کوک: ناراحت نباش ضر زیاد میزنن من دوست دارم نمیدونستم بهت چجوری بگم..
نایون: کوک تو بهترین دوستمی ولی اینجوری هردومون توی دانشگاه اذیت میشیم پس بیا ازهم فاصله بگیریم.
کوک یهو چونه نایونو میگیره و میبوستش...
کل دخترا: جیغغغ کوک بوسش کرد...
کوک: بزا هرجور دوس دارن فک کنن اینکارو کردم تا بدونن من ازت جدا نمیشم.
نایون: و ولیی....
کوک انگشتشو میزاره جلوی دهن نایون
کوک: هیسسسس از این به بعد دوستت نیستم و دوس پسرتم هرکیم گف بت دوس پسر داری بگو ارهههه اسمش کوکه....تازه من اپاتم میشم😏😉
دخترا از حسودی داشتن خودشونو میزدن
نایون یهو میپره بقل کوک.
نایون: ازت ممنونم اوپااا💜
بچه ها حمایت کنین دیگهه لایک پلیززز💜💜💜
فردا صبح ساعت پنج و نیم
شوگا:الو کوک سلام صیت بخیر..
کوک:الو..س ل ا م الان چه وقت زنگ زدنههه....مثلا خوابیماا.
شوگا:خوب من مگه مرض دارم بت صبحه کله سحر زنگ بزنم(داد)
ببین سر یه موضوعی کارت داشتم..
تو و نایون توی دانشگاه باهم تو یه کلاسین؟؟
کوک: اره خب چطور مگه؟چیز میز شده یونگی؟
شوگا: میخوام از این به بعد حواست به نایون باشه..
کوک: پسرا نایونو اذیت میکنن میخوای بپرم جلو ادای قهرمانارو دربیارم؟؟
شوگا: چییییییی!!!(داد) اره نه پ واستا نگا کن پسرا اذیتش کنن.
کوک: اوکی کار نداری میزاری حالا بخوابم؟؟
شوگا: ببخشید بخواب..
توی حیاط دانشگاه
نایون:(داد) گفتم کتاب و کولمو بده یهم
پسر رو نرو ۱: اوخی دختر کوچولومون الان گریه میکنه دوس پسرت کو بیاد کیفتو ازمون بگیره هاااا(داد)؟؟؟
پسرا:::(خنده)
نایون: د. و و س پپ سر ...خ.ب من
پسرا: نکنه نداری بیچاره همیشه تنهایی😅😅🤣🤣
کوک:(داد) هوییی دوس پسرش متم بیا گمشو اینور کتابشو بده ببینم...
پسر رو نرو ۱:برو اونور بینیم بچه ننه ...
کوک: اهم جان چی گفتی(داد)
سویشرتشو در میاره
کوک:نایون عزیزم اینو یه لحظه بگیرش...
نایون: کوک(اروم)
پسر رو نرو ۲ بدو بدو میاد:بچه ها دربرید اسکلا این جونگ کوکه ورزشکاره دانشگاسسس الان شل و پلتون میکنه هاااااا....
پسرا: الفرار
کوک: نایونی خوبی؟
کاریت نشده ببینم بهت دست که نزدن هاااا؟؟
نایون : نه ممنون خوبم مرسی با اجازه..فعلا
کوک: اوی این دختره چقد رسمی حرف میزنه شوگی گفت حواسم بش باشه تنهام که هس میرم خودم دوس پسرش میشم...
توی کلاس
دبیر فیزیک داره درس میده
کوک با ادا میخواد به نایون چیزی بگه.
نایون: نمیفهمم.
زنگ میخوره
کوک: ایییییییییی نایون سه ساعته دارم پانتومین بازی میکنم نمیفهمییی!؟
نایون: کوک ازم فاصله بگیر چرا اومدی جلو من نشستی الان بچه ها شروع میکنن.
نکته(کوک خفن ترین و کراش ترین پر دانشگاس طوری که همه دخترا دلباختشن)
کوک: خوب که چی مهم نیس..ببین بعد از دانشگاه واستا باهم بریم خوب...
فعلا من میرم بیرون بای کیوتم..
بچه ها یهو میریزن سر نایون.
دختر اول: هوییی تو چند وفته باکوکی هااا( داد)
دختر دوم: ببینم بوسه هم داشتینننن( داد)
دختر سوم: چند وفته باهم قرار میزاری. کثافتتت(داد)
نایون: بس کنییید نه ما تاحالا از اینکارا نکردیم( داد)
دختر چهارم: ا پس خوبه میتونیم تو و جونگ کوک و از هم راحت جداتون کتیم..
کوک پشت در کلاس همه حرفارو میشنوه یهو میاد تو کلاس محکم دست نایون و میکشه
کوک: بس کنید(داد)(عصبانیت)
کوک نایون و میبره تو حیاط
نایون ناراحته
کوک میفهمه همه دخترای کلاس دارن از پشت پنجره نگاشون میکنن.
نایون میشینه رو نیمکت.
کوک جلوش روی یه زانوش میشینه..
پچ پچاا شروع میشه
کوک: ناراحت نباش ضر زیاد میزنن من دوست دارم نمیدونستم بهت چجوری بگم..
نایون: کوک تو بهترین دوستمی ولی اینجوری هردومون توی دانشگاه اذیت میشیم پس بیا ازهم فاصله بگیریم.
کوک یهو چونه نایونو میگیره و میبوستش...
کل دخترا: جیغغغ کوک بوسش کرد...
کوک: بزا هرجور دوس دارن فک کنن اینکارو کردم تا بدونن من ازت جدا نمیشم.
نایون: و ولیی....
کوک انگشتشو میزاره جلوی دهن نایون
کوک: هیسسسس از این به بعد دوستت نیستم و دوس پسرتم هرکیم گف بت دوس پسر داری بگو ارهههه اسمش کوکه....تازه من اپاتم میشم😏😉
دخترا از حسودی داشتن خودشونو میزدن
نایون یهو میپره بقل کوک.
نایون: ازت ممنونم اوپااا💜
بچه ها حمایت کنین دیگهه لایک پلیززز💜💜💜
۶.۳k
۰۹ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.