سناریو ران پارت ۳

از اون روز یه هفته میگذره و تو پیش ران زندگی میکردی .
هرچند ران برات قانون گذاشته .
فلش بک به ۱ هفته پیش :
ران : خب کای. اینجا قانون داریم.
کای : چه قانونی ؟
ران : قانون یک بدون من نمیری پارتی و فقط با اجازه من میتونی بری پیش دوستات. قانون دوم فقط جلوی من لباس باز میپوشی. قانون سوم نزدیک پسری نمیشی وگرنه هم پسره هم تورو به فنا میرید..البته تو جور دیگه ای به فنا میری .(منحرفا دستا بالا 😂)
و....
کای : امر دیگه ای ندارید؟ بگو کلا از همه چیز معاف (درست نوشتم؟) شدی.
ران : نه اونطوری هم نه ...راستی اگه کسی مزاحمت شد به من بگو اوک ؟
کای : باشه.
ران : خونه من اتاقش بزرگه ولی تختمون دونفره هست .
کای : شت....
ران : بهش عادت میکنی چیزی نیست 😐.
کای: یه سوال ..کی غذارو درست می‌کنه...
ران : اممم ...
کای : ولش ..نوبتی درست کنیم.
ران : مشکلی ندارم.
فلش بک به زمان حال :
کای : هی ران..ران ...رانننن
ران : بله چیشده ؟
کای : حوصلم پوکیده..
ران : خب من چیکار کنم؟
کای : شهربازی
ران : نه
کای : باشه منم قهرم.
ران : کای .
کای : ....
ران : کای!
کای : چیه؟ (با چشمای کیوت )
ران : اونطوری نگاهم نکن .
کای : چلا؟
ران : اوف..پاشو بریم .
کای : کجا؟
ران : شهربازی
کای با چشمای ستاره ای : مسییییی
میپره بغل ران و...
پخ پخ 😂😂😂