عشق ممنوع!(۳۶)
'سوم شخص'
وقتی هر دوتاشون جلوی آینه ایستادن به سمت تِی رفت و داخل دستاش گرفتش.
خب شروع می کنیم!
+اون چیه؟!
تی
#برای چی؟!
آها،خب،،،هر حرکت اشتباه مساوی میشه با یه ضربه از تی به اون قسمت بدن که باهاش اشتباه رفتین!
#+چی؟!
شروع می کنیم!
تی رو یه گوشه تکیه داد و آهنگ رو پخش کرد.
خب بزای شروع باید بهتون بگم تا می تونین نرم باشین!یکم هم عشوه بریزین(و خندید)تا رقص رو بهتر برین!
#عشوه؟!
آره
#من پسر هستما!
خب؟!می خوای یاد بگیری؟!
#آره!
پس اون بخش رو فراموش کن.هر کاری می کنم رو نرم انجام بده!
#باشه!
آروم دتاش رو می چرخوند و همزمان باهاش پاهاش رو تکون میداد.
به ساعت نگاه کرد که سه ظهر رو نشون میداد.
من میرم.تمرین کنین برگشتم باد نبودین....اممم.به عهده ی خودم نگران نباشین
و سمت کلاسش رفت.
.
.
.
.
.
+آیییی!!!خیلی کمرم درد میکنه!
و همزمان جیمین که داشت پشتش رو میمالوند گفت:
#فکر نمی کردم اینقدر محکم بزنه!آیییی!!
+اوهوم.
خب تموم شد!
یوجانگ و جیمین هر دو چشم غره ای بهش رفتن.
چیه؟!
+درد دارم!
#منم.
#حتی توی دوره کارآموزیم اینقدر کتک نخوردم!
خب الان خوردی!
+یاااااا..تو کتک زدی جواب هم میدی؟!
معلماتون چند وقت وقت دارن یادتون بدن!من یه روز!خب باید یکم سخت می گرفتم...بعدشم خودتون خواستین من که التماس نکردم!!!
#باشه!
و رورا از اتاق خارج شد.
"چقدر پرو هستن!"
¥آرورا!
یکدفعه به سمت صدا برگشت که مدیر کمپانی رو دید.
بله؟!
¥بیا دفترم.
باشه.
و دنبالش به سمت دفتر رفت.دخل شد و بعد از اجازه روی صندلی نشست.
¥خب...درمورد این خبری که ازت پخش شده که می خواستم باهات حرف بزنم.
کدوم؟!
¥کدوم؟!مگه چندتا هستن؟!
نه منظورم..
¥به هرحال....درمورد یکی از کارآموز ها که بینیش شکسته.
آها،بله
¥خب تو باهاش بودی
بله
¥می افته و بینیش می شکنه بعد هم فیلم های اونجا پاک میشن!
تموم این مدت سعی در گیج نشون دادن خودش داشت و به حالتی که یعنی خیلی بهش برخورده گفت:
یعنی شما میگین من زدمش؟!
¥نه،ببین!
یه لحظه یه لحظه..ببینید. من اوجا بودم درست.اونم افتاد زمین درست.یعنی چون من باهاش بودم و فیلم ها پاک شده تقصیر منه!حواس پرتی کارمنداتون رو گردن من نندازید!...به اجازه من باید برم.کلاس دارم.
پشتش رو کرد و پوزخند محوی زد و از اتاق خارج شد.
وقتی هر دوتاشون جلوی آینه ایستادن به سمت تِی رفت و داخل دستاش گرفتش.
خب شروع می کنیم!
+اون چیه؟!
تی
#برای چی؟!
آها،خب،،،هر حرکت اشتباه مساوی میشه با یه ضربه از تی به اون قسمت بدن که باهاش اشتباه رفتین!
#+چی؟!
شروع می کنیم!
تی رو یه گوشه تکیه داد و آهنگ رو پخش کرد.
خب بزای شروع باید بهتون بگم تا می تونین نرم باشین!یکم هم عشوه بریزین(و خندید)تا رقص رو بهتر برین!
#عشوه؟!
آره
#من پسر هستما!
خب؟!می خوای یاد بگیری؟!
#آره!
پس اون بخش رو فراموش کن.هر کاری می کنم رو نرم انجام بده!
#باشه!
آروم دتاش رو می چرخوند و همزمان باهاش پاهاش رو تکون میداد.
به ساعت نگاه کرد که سه ظهر رو نشون میداد.
من میرم.تمرین کنین برگشتم باد نبودین....اممم.به عهده ی خودم نگران نباشین
و سمت کلاسش رفت.
.
.
.
.
.
+آیییی!!!خیلی کمرم درد میکنه!
و همزمان جیمین که داشت پشتش رو میمالوند گفت:
#فکر نمی کردم اینقدر محکم بزنه!آیییی!!
+اوهوم.
خب تموم شد!
یوجانگ و جیمین هر دو چشم غره ای بهش رفتن.
چیه؟!
+درد دارم!
#منم.
#حتی توی دوره کارآموزیم اینقدر کتک نخوردم!
خب الان خوردی!
+یاااااا..تو کتک زدی جواب هم میدی؟!
معلماتون چند وقت وقت دارن یادتون بدن!من یه روز!خب باید یکم سخت می گرفتم...بعدشم خودتون خواستین من که التماس نکردم!!!
#باشه!
و رورا از اتاق خارج شد.
"چقدر پرو هستن!"
¥آرورا!
یکدفعه به سمت صدا برگشت که مدیر کمپانی رو دید.
بله؟!
¥بیا دفترم.
باشه.
و دنبالش به سمت دفتر رفت.دخل شد و بعد از اجازه روی صندلی نشست.
¥خب...درمورد این خبری که ازت پخش شده که می خواستم باهات حرف بزنم.
کدوم؟!
¥کدوم؟!مگه چندتا هستن؟!
نه منظورم..
¥به هرحال....درمورد یکی از کارآموز ها که بینیش شکسته.
آها،بله
¥خب تو باهاش بودی
بله
¥می افته و بینیش می شکنه بعد هم فیلم های اونجا پاک میشن!
تموم این مدت سعی در گیج نشون دادن خودش داشت و به حالتی که یعنی خیلی بهش برخورده گفت:
یعنی شما میگین من زدمش؟!
¥نه،ببین!
یه لحظه یه لحظه..ببینید. من اوجا بودم درست.اونم افتاد زمین درست.یعنی چون من باهاش بودم و فیلم ها پاک شده تقصیر منه!حواس پرتی کارمنداتون رو گردن من نندازید!...به اجازه من باید برم.کلاس دارم.
پشتش رو کرد و پوزخند محوی زد و از اتاق خارج شد.
۹.۸k
۲۴ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.