(عشق وحشت زده) پارت ²
ویو ات(رفتیم داخل مدرسه و بچه هارو توی آلاچیق دیدیم)
ات و یون کیونگ (سلام بچه ها)
بچه ها(سلاممم)
سو یون(واییی خیلی خوشحالم دخترا امروز ساعت ۵:۳۰باهم قرار بزاریم بریم لباس ست بخریم)
ویو ات (توی کل حرف زدنامون جونگ کوک به من نگاه میکرد حس عجیبی گرفتم)
ویو کوک(نمیدونم احساس میکنم به ات حس پیدا کردم)
ویو ات(زنگ خورد و رفتیم سر کلاس)
معلم(سلام بچه ها اول ریاضی)
سو یون (واییاصلا حوصله درس ندارم)
ات ( منم)
معلم (ات درس امروز مهمه لطفا برو و پیش جونگ کوک بشین)
ات و جون کوک جفتشون وحشت زده شدن
ات(چ..شم استاد)
ویو ات(وسایلم رو جمع کردم و پیش کوک نشستم نمیتونستم نگاهم رو از روش بردارم)
ویو کوک (واییی این همه آدم چرا من؟)
ویو کوک( همینطوری که داشتم توی ذهنم غر میزدم و مداد رو تکون میدادم مداد از دستم افتاد)
ات(من برش میدارم)
کوک (مرسی)
ویو ات(فکر کنم به جونگ کوک حس دارم واییی نههه یون کیونگ گفت توی مهمونی فردا شم پسرا هم میان یعنی جونگ کوک هم میاد؟)
زنگ آخر میخوره و همه میرن خونه
ات و یون کیونگ (سلام بچه ها)
بچه ها(سلاممم)
سو یون(واییی خیلی خوشحالم دخترا امروز ساعت ۵:۳۰باهم قرار بزاریم بریم لباس ست بخریم)
ویو ات (توی کل حرف زدنامون جونگ کوک به من نگاه میکرد حس عجیبی گرفتم)
ویو کوک(نمیدونم احساس میکنم به ات حس پیدا کردم)
ویو ات(زنگ خورد و رفتیم سر کلاس)
معلم(سلام بچه ها اول ریاضی)
سو یون (واییاصلا حوصله درس ندارم)
ات ( منم)
معلم (ات درس امروز مهمه لطفا برو و پیش جونگ کوک بشین)
ات و جون کوک جفتشون وحشت زده شدن
ات(چ..شم استاد)
ویو ات(وسایلم رو جمع کردم و پیش کوک نشستم نمیتونستم نگاهم رو از روش بردارم)
ویو کوک (واییی این همه آدم چرا من؟)
ویو کوک( همینطوری که داشتم توی ذهنم غر میزدم و مداد رو تکون میدادم مداد از دستم افتاد)
ات(من برش میدارم)
کوک (مرسی)
ویو ات(فکر کنم به جونگ کوک حس دارم واییی نههه یون کیونگ گفت توی مهمونی فردا شم پسرا هم میان یعنی جونگ کوک هم میاد؟)
زنگ آخر میخوره و همه میرن خونه
۱۵.۸k
۰۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.