اینم از پارت ۱۶ رمان اشنا ترین قریبه شهر
خواستیم بریم ویدیو بگیریم ک یهو ی دختره اومد و رفت بقل ارسلان همه بچه ها بلند شدن سلام کردن ارسلان گفت
_دوستم شیما
چرا از شیما متنفر بودم دختره پرو
ارسلان)
رفتیم سر اولین ویدیو من با شیما من کنار دیوار وایسادم و شروع کردم مثلا تلفن حرف زدن ممد هم فیلم میگرفت شیما اومد و من بش گوش ندادم پاش زد ب دیوار و گفت
_ای پام ای
رفتم کنار شیما شیما پرید رو و خندیدیم بعد هم ممد ویدیو تموم کرد گفت
_خوب بود بریم ی ویدیو دیگه ایده داری شیما
شیما:اره منو ارسلان میایم همو ببوسیم بعد ممد میاد ما هی میخوایم همو ببوسیم نمیشه بعد ممد دستش میگیر جلو چشمش و بعد همو میبوسیم و تموم میشه(فکر کنم همتون دیده باشی ویدیوش رو)
ممد:اکی
دیانا)
داشتن دومین ویدیو میگرفتن بشون نگاه میکردم همش و ب شیما فحش میدادم متین اومد کنارم و گفت
_فک کنم یکی عاااااشقققققق شده
و سریع رفت این متینم خل وایسا ن ن دیانا این امکان نداره ن شایدم داره وگرنه چرا باید این حس ب شیما پیدا کنم اونم وقتی ک باش حرفم نزدم نمیدونم بس کن دیانا نفص عمیق بکش و بعد برو سرکار خودت
(کامنتا بترکونید ببخشید برا غلط املایی ها)
_دوستم شیما
چرا از شیما متنفر بودم دختره پرو
ارسلان)
رفتیم سر اولین ویدیو من با شیما من کنار دیوار وایسادم و شروع کردم مثلا تلفن حرف زدن ممد هم فیلم میگرفت شیما اومد و من بش گوش ندادم پاش زد ب دیوار و گفت
_ای پام ای
رفتم کنار شیما شیما پرید رو و خندیدیم بعد هم ممد ویدیو تموم کرد گفت
_خوب بود بریم ی ویدیو دیگه ایده داری شیما
شیما:اره منو ارسلان میایم همو ببوسیم بعد ممد میاد ما هی میخوایم همو ببوسیم نمیشه بعد ممد دستش میگیر جلو چشمش و بعد همو میبوسیم و تموم میشه(فکر کنم همتون دیده باشی ویدیوش رو)
ممد:اکی
دیانا)
داشتن دومین ویدیو میگرفتن بشون نگاه میکردم همش و ب شیما فحش میدادم متین اومد کنارم و گفت
_فک کنم یکی عاااااشقققققق شده
و سریع رفت این متینم خل وایسا ن ن دیانا این امکان نداره ن شایدم داره وگرنه چرا باید این حس ب شیما پیدا کنم اونم وقتی ک باش حرفم نزدم نمیدونم بس کن دیانا نفص عمیق بکش و بعد برو سرکار خودت
(کامنتا بترکونید ببخشید برا غلط املایی ها)
۴۲.۵k
۲۶ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.