ویو کوک
ویو کوک
اون خیلی سریع رانندگی میکرد و چیزی که توجه منو به خودش جلب کرد نقشی بود که روی دست ات بود و خال روی گردن ات
به این دلیل برام عجیب بود که طرحی که روی دستش بود طرحی بود که بزرگترین مافیا رو دستش میزنه تا بعد ها اگر مافیایی اونو دید بفهمه شخصی که ریده کی بوده
و خال روی گرن ات یه خال ساده نبود اون خال خالی بود که من تمام این مدت دنبالش بودن
فلش بک
ویو ات
برای اینکه شناسایی نشم ماسک به صورتم زدم و وارد جنگی شدم که به من مربوط نبود ولی باید اون پسر رو نجات بدم
ات = هوی پسره عجله کن از این طرف
کوک = بی ادب این چخ طرز حرف زدنه
ات = عه اصلا من قهرم
کوک = بابا الان وسط جنگیم تو قهر میکنی دو تایی که نمیتونیم با این همه آدم مبارزه کنیم پس باید فرار کنیم تا بعدا به حسابشون برسیم
ات = باشه
وقتی داشتیم فرار میکردیم یکی با تیر به کوک زد و کوک بعد از چند دقیقه بی هوش شد من خیلی ترسیده بودم ولی اونو بردم بیمارستان
ات = دکتر دکتر عجله کنین ایشون حالشون خوب نیست
دکتر = باشه ببرینش اتاق عما خانوم شما هم فرم رو پر کنید
ات فرم رو چطور مر میکردم وقتی حتی اسم اونو نمیدونستم و به دکتر گفتم. ببخشید من ایشون رو بیهوش توی خیابون پیدا کردم
دکتر = اها باشه ما عملشون میکنیم و هزینه عما رو میتونید پرداخت کنید ؟
ات = بله فقط زود تر عملش کنید
عملش تموشد و دکتر اومد سمتم و چیز هایی گفت (چون خیلی گشادم حال ندارم بنویسم چس گفت )
رفتم بالای سرش و دیدم چشماش رو داره باز میکنه چون ماسک نداشتم از اونجا رفتم تا نتونه منو ببینه
اون خیلی سریع رانندگی میکرد و چیزی که توجه منو به خودش جلب کرد نقشی بود که روی دست ات بود و خال روی گردن ات
به این دلیل برام عجیب بود که طرحی که روی دستش بود طرحی بود که بزرگترین مافیا رو دستش میزنه تا بعد ها اگر مافیایی اونو دید بفهمه شخصی که ریده کی بوده
و خال روی گرن ات یه خال ساده نبود اون خال خالی بود که من تمام این مدت دنبالش بودن
فلش بک
ویو ات
برای اینکه شناسایی نشم ماسک به صورتم زدم و وارد جنگی شدم که به من مربوط نبود ولی باید اون پسر رو نجات بدم
ات = هوی پسره عجله کن از این طرف
کوک = بی ادب این چخ طرز حرف زدنه
ات = عه اصلا من قهرم
کوک = بابا الان وسط جنگیم تو قهر میکنی دو تایی که نمیتونیم با این همه آدم مبارزه کنیم پس باید فرار کنیم تا بعدا به حسابشون برسیم
ات = باشه
وقتی داشتیم فرار میکردیم یکی با تیر به کوک زد و کوک بعد از چند دقیقه بی هوش شد من خیلی ترسیده بودم ولی اونو بردم بیمارستان
ات = دکتر دکتر عجله کنین ایشون حالشون خوب نیست
دکتر = باشه ببرینش اتاق عما خانوم شما هم فرم رو پر کنید
ات فرم رو چطور مر میکردم وقتی حتی اسم اونو نمیدونستم و به دکتر گفتم. ببخشید من ایشون رو بیهوش توی خیابون پیدا کردم
دکتر = اها باشه ما عملشون میکنیم و هزینه عما رو میتونید پرداخت کنید ؟
ات = بله فقط زود تر عملش کنید
عملش تموشد و دکتر اومد سمتم و چیز هایی گفت (چون خیلی گشادم حال ندارم بنویسم چس گفت )
رفتم بالای سرش و دیدم چشماش رو داره باز میکنه چون ماسک نداشتم از اونجا رفتم تا نتونه منو ببینه
۲.۳k
۱۳ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.