۷
پارت ۷
کوک ویو :
اون تهیونگ بود و ات
رفتم سمتشون و آب رو روی تهیونگ خالی کردم
که برگشت سمتم انگار خیلی مست بود
ته : چتهههه( مست)
کوک : گمشو اونور
ات : عا ددی ادامش بده !!
ته : با کمال میل .....
کوک ویو :
دست تهیونگ رو گرفتم پرتش کردم اونور دست ات رو گرفتم به زور میبردم تو ماشین
ات : ولممم کنن ( مست )
کوک : هی ات منم کوک
ات : کوک اخلاقش بهتر از توعههه ولم کن
کوک : خفه شوو( عربده )
جلوی من یه نفر دیگه رو بو...سیدی
میگی ولم کن عمراااا.
ات : تو مگه کیه منیییی
کوک : شوهر آیندت زر نزن
ات : میگم ولم کن
کوک ویو :
میدونم ات از بغل کردن خوشش نمیاد پس.
کوک: یه کاری نکن یه کاری کنم ...
ات : مثلا میخوای چیکار کنی؟؟؟؟؟؟
کوک ویو :
ات رو برآید بغل کردم بردمش گذاشتم تو گذاشتم بخوابه
ات : عوضیییی
کوک : مرسی
فلش بک به عمارت :
کوک ویو :
دیدم ات خوابه بلندش کردم گذاشتمش تو اتاقم پتو کشیدم روش که گوشیش زنگ خورد داداشش بود
سویون : اتتت معلومه کجایی؟؟
کوک: خوابع
سویون : اونجاست ؟؟؟ میام دنبالش
کوک: نه نه اصلا بزار چند روز بمونهههه تروخدا
سویون : تا الان اینطوری خواهش نمیکردی !
کوک : حرف نزن گفتم بمونه تمام شب بخیر
سویون : شب بخیر
کوک ویو :
ات عینه بچه گربه تو خودش جمع شده بود
ته : کوک میدونم الان عصبانی ای معذرت میخوام ولی انبار خالی خالی شده !
کوک : ماشینو روشن کن
.....
شرط ۳۹ لایک
کوک ویو :
اون تهیونگ بود و ات
رفتم سمتشون و آب رو روی تهیونگ خالی کردم
که برگشت سمتم انگار خیلی مست بود
ته : چتهههه( مست)
کوک : گمشو اونور
ات : عا ددی ادامش بده !!
ته : با کمال میل .....
کوک ویو :
دست تهیونگ رو گرفتم پرتش کردم اونور دست ات رو گرفتم به زور میبردم تو ماشین
ات : ولممم کنن ( مست )
کوک : هی ات منم کوک
ات : کوک اخلاقش بهتر از توعههه ولم کن
کوک : خفه شوو( عربده )
جلوی من یه نفر دیگه رو بو...سیدی
میگی ولم کن عمراااا.
ات : تو مگه کیه منیییی
کوک : شوهر آیندت زر نزن
ات : میگم ولم کن
کوک ویو :
میدونم ات از بغل کردن خوشش نمیاد پس.
کوک: یه کاری نکن یه کاری کنم ...
ات : مثلا میخوای چیکار کنی؟؟؟؟؟؟
کوک ویو :
ات رو برآید بغل کردم بردمش گذاشتم تو گذاشتم بخوابه
ات : عوضیییی
کوک : مرسی
فلش بک به عمارت :
کوک ویو :
دیدم ات خوابه بلندش کردم گذاشتمش تو اتاقم پتو کشیدم روش که گوشیش زنگ خورد داداشش بود
سویون : اتتت معلومه کجایی؟؟
کوک: خوابع
سویون : اونجاست ؟؟؟ میام دنبالش
کوک: نه نه اصلا بزار چند روز بمونهههه تروخدا
سویون : تا الان اینطوری خواهش نمیکردی !
کوک : حرف نزن گفتم بمونه تمام شب بخیر
سویون : شب بخیر
کوک ویو :
ات عینه بچه گربه تو خودش جمع شده بود
ته : کوک میدونم الان عصبانی ای معذرت میخوام ولی انبار خالی خالی شده !
کوک : ماشینو روشن کن
.....
شرط ۳۹ لایک
۲۵.۲k
۱۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.