فیک : اون شب واقعا پارت ¹¹

• رسیدن به پارک •
ویو ا.ت
داشتیم می‌رفتیم که بهشون گفتم شما برید من یه قهوه برای هممون میگیرم قهوه رو گرفتم که داشتم میومدم یه پسر جلوم زانو زد و گفت
علامت پسره ÷
÷ عزیزم من چند روزه دنبالت میکنم من عاشقت شدم
_ ببخشید ولی
÷ میشه ردم نکنی لطفا
ویو / توضیحات :
کوک دید که ا.ت یکم مضطرب هست و یاد اتفاق های اون شب افتاده و داره اذیت میشه و از طرفی پسره داره بلند میشه که ببوستش سریع اومد طرفش و بدون مکث لباش رو بوسید ا.ت هم برای اینکه بفهمونه صاحب داره ادامه داد پسره هم خیره شده بود با بغض و بعد اینکه تموم شد ا.ت گفت :
_ من فردا شب عروسیم هست و این حلقه که میبینی رو ازم خواستگاری کردن بس تموم کن این رو !!
کوک از کمر بغلش کرد
+ عزبزم مهم نیست از زیبایت همه دنبالتن خوشبحالم که مال منی
_ خنده
دوستان چون دیگه چیزی نمی مونه تموم میکنم این قسمت رو تا پارت بعدی منتظر شب عروسی باشید اون پارت یه کم زیاده
*پرش زمانه به فردا صبح*
.
.
.
.
.
.
.
.
.
دیگه ادامه نمیدم میدونم منتظر بعدی هستید ولی طول میکشه تا بنویسم 💜🚫