پارت 82 فقط خواهر رو برادر بودیم .
سلاممم. خوبید ؟
خب این پارت رو تقدیم میکنم برای هیونلیکس لاورهاااا. امیدوارم خوشتون بیاد
________
هیون: واقعا دلم میخواد اونقدر بزنمت که از هوش بری !
فلیکس: چطور دلت میاد منو بزنی هوم؟
هیون: واقعا قصدت از این کارت چیه؟
فلیکس: جدا اوسکلی اینو الان فهمیدم .
هیون: یااا
فلیکس: ببین شما هیچ وقت اون روی منو ندیدید وقتی من به یه چیزی میچسبم ولش نمیکنم مث تو چان فقط کراشم بود کراش بلند مدت ولی تو
هیون : ولی من چی ؟
فلیکس: ولش تو قرار نیست منو بفهمی !
هیون: بنال و اعصابم رو از این بیشتر خورد نکن .
فلیکس: تو نامزد منی !
هیون: 😅😅😅 جوک فوق العاده ای بود .
فلیکس: وقتی 10 سالت بود منو تو نامزد کردیم .
هیون: اون که واقعی نبود
فلیکس: بود
هیون: ببین لکسی سرصبح بهم میگی نامزدتم و الان واقعا من دارم دیوونه میشم .
فلیکس: اینکه این یادت رفته واقعا ناراحت شدم .
هیون: واقعی نبود واقعا نبود منو دیوونه نکن .
فلیکس: بوددددد پدرامون قبل از اینکه با مامانامون ازدواج کنن عاشق همدیگه بودن ولی پدر بزرگت اجازه نداده ولی اونا به یکدیگر قول دادن که تو اینده بچه هاشون باهم ازدواج کنن و حالا منو تو نامزدیم .
هیون: چیییییی؟
فلیکس: همونی که شنیدی بنظرت من چرا نمیتونم یکی دیگه رو بفاک بدم و یا لاس بزنم چون نامزد دارم . .
(( باور کنید این پارت رو خودم نمی نویسم اون یکی ورژن من مینویسع))
هیون: سرصبحی دارم گیج میزنم این چیهه من دارم میشنوم؟
واقعا حالم داشت خراب میشد چرا من از چیزی خبری نداشتم و حالا من یعنی نمیتونم با یکی دیگه باشم .
فلیکس: بیا اینجا . بغلش کردم واقعا حالش رو خراب کردم
هیون: توعه لعنتییی چرا بهم نگفتی قبلا؟
فلیکس: خب
هیون؛ توعه لعنتی چرا باید شوهرررم مننن بشییی هق هق .
فلیکس: سیسسس اروم باش
هیون: تو به من خیانت کردی و من به تو خیانت کردم !
فلیکس؟ ها؟
هیون؛ تو عاشق چانی منم عاشق ات بودم البته اونم قدیم الان بچه ی پاکی هستم .
فلیکس: منو ببین هیونیی.
هیون: هوم
فلیکس؛ اگه منو نخوای بااینکه 11 ساله تو مال منی میتونی ازم جدا شی و منم از تتهایی بمیرم .
هیون: پابو بیشور واقعا دلم میخواد زار بزنم .
فلیکس: این یعنی منو ول میکنی؟
هیون؛ نه باید اول بهش فک کنم و با پدرم حرف بزنم .
فلیکس: پس بد نیس یه بوس بدی؟
هیون : تو خواب میبینی
فلیکس: توهم که اخخخخخ
هیون: باتمام قدرت مشتمو تو وسط پاش کوبیدم انتظار چنین کاری رو از خودم اصلا نداشتم ولی کردم .(( بیچاره لیکس دلم برات سوخت))
فلیکس: فکر فرار به سرت نزنه باید تاوان کارتو پس بدی.
هیون: ولی خیلی دیر گفتی چون من رفتم بای بای . پخخخخ این در کوفتی چرا باز نمیشه ؟!
خب این پارت رو تقدیم میکنم برای هیونلیکس لاورهاااا. امیدوارم خوشتون بیاد
________
هیون: واقعا دلم میخواد اونقدر بزنمت که از هوش بری !
فلیکس: چطور دلت میاد منو بزنی هوم؟
هیون: واقعا قصدت از این کارت چیه؟
فلیکس: جدا اوسکلی اینو الان فهمیدم .
هیون: یااا
فلیکس: ببین شما هیچ وقت اون روی منو ندیدید وقتی من به یه چیزی میچسبم ولش نمیکنم مث تو چان فقط کراشم بود کراش بلند مدت ولی تو
هیون : ولی من چی ؟
فلیکس: ولش تو قرار نیست منو بفهمی !
هیون: بنال و اعصابم رو از این بیشتر خورد نکن .
فلیکس: تو نامزد منی !
هیون: 😅😅😅 جوک فوق العاده ای بود .
فلیکس: وقتی 10 سالت بود منو تو نامزد کردیم .
هیون: اون که واقعی نبود
فلیکس: بود
هیون: ببین لکسی سرصبح بهم میگی نامزدتم و الان واقعا من دارم دیوونه میشم .
فلیکس: اینکه این یادت رفته واقعا ناراحت شدم .
هیون: واقعی نبود واقعا نبود منو دیوونه نکن .
فلیکس: بوددددد پدرامون قبل از اینکه با مامانامون ازدواج کنن عاشق همدیگه بودن ولی پدر بزرگت اجازه نداده ولی اونا به یکدیگر قول دادن که تو اینده بچه هاشون باهم ازدواج کنن و حالا منو تو نامزدیم .
هیون: چیییییی؟
فلیکس: همونی که شنیدی بنظرت من چرا نمیتونم یکی دیگه رو بفاک بدم و یا لاس بزنم چون نامزد دارم . .
(( باور کنید این پارت رو خودم نمی نویسم اون یکی ورژن من مینویسع))
هیون: سرصبحی دارم گیج میزنم این چیهه من دارم میشنوم؟
واقعا حالم داشت خراب میشد چرا من از چیزی خبری نداشتم و حالا من یعنی نمیتونم با یکی دیگه باشم .
فلیکس: بیا اینجا . بغلش کردم واقعا حالش رو خراب کردم
هیون: توعه لعنتییی چرا بهم نگفتی قبلا؟
فلیکس: خب
هیون؛ توعه لعنتی چرا باید شوهرررم مننن بشییی هق هق .
فلیکس: سیسسس اروم باش
هیون: تو به من خیانت کردی و من به تو خیانت کردم !
فلیکس؟ ها؟
هیون؛ تو عاشق چانی منم عاشق ات بودم البته اونم قدیم الان بچه ی پاکی هستم .
فلیکس: منو ببین هیونیی.
هیون: هوم
فلیکس؛ اگه منو نخوای بااینکه 11 ساله تو مال منی میتونی ازم جدا شی و منم از تتهایی بمیرم .
هیون: پابو بیشور واقعا دلم میخواد زار بزنم .
فلیکس: این یعنی منو ول میکنی؟
هیون؛ نه باید اول بهش فک کنم و با پدرم حرف بزنم .
فلیکس: پس بد نیس یه بوس بدی؟
هیون : تو خواب میبینی
فلیکس: توهم که اخخخخخ
هیون: باتمام قدرت مشتمو تو وسط پاش کوبیدم انتظار چنین کاری رو از خودم اصلا نداشتم ولی کردم .(( بیچاره لیکس دلم برات سوخت))
فلیکس: فکر فرار به سرت نزنه باید تاوان کارتو پس بدی.
هیون: ولی خیلی دیر گفتی چون من رفتم بای بای . پخخخخ این در کوفتی چرا باز نمیشه ؟!
۲۶۲
۲۷ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.