تهیونگ:اروم قدم برداشتم ک اونم مجبور شد بره عقبی چند قدم
تهیونگ:اروم قدم برداشتم ک اونم مجبور شد بره عقبی چند قدم رفتیم عقب ک پرت شدیم روی تخت از صورتم عرق میبارید بدجور تحریک شده بودم
ماریانا: من دوسش داشتم و الان نمیتونم جلوی خودم رو بگیرم از عشقم بهش به لوسیفر و نیکلاس گفتم اوندوتا هم چیزی نگفتن چون زندگی خودمه لبم رو روی لب تهیونگ گذاشتم
تهیونگ: وقتی این کارو کرد دیگه تموم شد اخرین ضربه هم زد شروع کردم به خوردن لبش و.....(اهمممم اسمات نمینویسممم)
ا/ت: خب خب بسه دیگه حالا بیاین بازی کنیم جرعت یا حقیقت
نازنین:حله بریم
بطری رو چرخوندم روی نازنین و لوسیفر افتاد
نازنین:ج ح
لوسیفر: ج
نازنین: هوممم پاشو برو توی حیاط داد بزن دیشب تو باغ فردوس دعوا بوده سر..
لوسیفر: یاااا بی ادببب
نازنین: مشکل من نیست برو کلمه اخرش هم باید بگییی
لوسیفر: رفتم کلش رو داد زدم اونجا منطقه ای بود ک معمولا قصر نشین ها بودن و خوب صدام انقدر بلند بود ک به شهر اصلی هم رسید اینم یکی دیگه از قدرت هام رفتم تو من بطریچرخوندم
نیکلاسو نازنین
نیکلاس:جح
نازنین:ج
نیکلاس: پاشو جیمین رو ببوس😂
نازنین: حاجی انتقام داداشت رو میخوای بگیری برم همون کارو کنم
نیکلاس: نچ
نازنین: رفتم سمت جیمین چشمام رو بستم و لبش رو روی لبش گذاشتم بعد از سی ثانیه برداشتم
بطری رو چرخوندم افتاد روی ا/ت و لی لی
ا/ت: ج ح
لی لی :ج
ا/ت پاشو ی رقص سکسی برو😂این به اون در جناب نیکلاس
نیکلاس: فک کنم جونگکوک برای همین اخلاقت عاشقت شد
لی لی رقص رو رفت و بطری رو چرخوندم روی گیتا و جونگ کوک افتاد
لی لی: پاشو برو ا/ت رو ببوس
نازنین: دیگه خله ناموسی بیههههه
جونگ کوک: رفتم لبم رو گذاشتم روی لبش ک بنده خدا با دستش دستم رو چنگ زد ولی محکم تر خوردم و ولش کردم
بطری رو چرخوندم بین خودم و جیمین افتاد
ج ح
جیمین: ح
اولین شب عروسیت چقدر بهت مزه داد
جیمین: دختر وقتی نازنین باشه خیلی
نازنین: پاشدم افتادم دنبال جونگ کوک این چه سوال هایی ک میپرسی پدسگ اومدم نشستم ک جیمین بطری رو چرخوند روی گیتا و نیکلاس افتاد
نیکلاس:ج ح
گیتا: ح
نیکلاس:روزی ک به ا/ت تیر اندازی شد چرا داشتی پشت بوته ها دید میزدی و گریه میکردی؟؟
فصل دومپارت پانزده🦋💙
ماریانا: من دوسش داشتم و الان نمیتونم جلوی خودم رو بگیرم از عشقم بهش به لوسیفر و نیکلاس گفتم اوندوتا هم چیزی نگفتن چون زندگی خودمه لبم رو روی لب تهیونگ گذاشتم
تهیونگ: وقتی این کارو کرد دیگه تموم شد اخرین ضربه هم زد شروع کردم به خوردن لبش و.....(اهمممم اسمات نمینویسممم)
ا/ت: خب خب بسه دیگه حالا بیاین بازی کنیم جرعت یا حقیقت
نازنین:حله بریم
بطری رو چرخوندم روی نازنین و لوسیفر افتاد
نازنین:ج ح
لوسیفر: ج
نازنین: هوممم پاشو برو توی حیاط داد بزن دیشب تو باغ فردوس دعوا بوده سر..
لوسیفر: یاااا بی ادببب
نازنین: مشکل من نیست برو کلمه اخرش هم باید بگییی
لوسیفر: رفتم کلش رو داد زدم اونجا منطقه ای بود ک معمولا قصر نشین ها بودن و خوب صدام انقدر بلند بود ک به شهر اصلی هم رسید اینم یکی دیگه از قدرت هام رفتم تو من بطریچرخوندم
نیکلاسو نازنین
نیکلاس:جح
نازنین:ج
نیکلاس: پاشو جیمین رو ببوس😂
نازنین: حاجی انتقام داداشت رو میخوای بگیری برم همون کارو کنم
نیکلاس: نچ
نازنین: رفتم سمت جیمین چشمام رو بستم و لبش رو روی لبش گذاشتم بعد از سی ثانیه برداشتم
بطری رو چرخوندم افتاد روی ا/ت و لی لی
ا/ت: ج ح
لی لی :ج
ا/ت پاشو ی رقص سکسی برو😂این به اون در جناب نیکلاس
نیکلاس: فک کنم جونگکوک برای همین اخلاقت عاشقت شد
لی لی رقص رو رفت و بطری رو چرخوندم روی گیتا و جونگ کوک افتاد
لی لی: پاشو برو ا/ت رو ببوس
نازنین: دیگه خله ناموسی بیههههه
جونگ کوک: رفتم لبم رو گذاشتم روی لبش ک بنده خدا با دستش دستم رو چنگ زد ولی محکم تر خوردم و ولش کردم
بطری رو چرخوندم بین خودم و جیمین افتاد
ج ح
جیمین: ح
اولین شب عروسیت چقدر بهت مزه داد
جیمین: دختر وقتی نازنین باشه خیلی
نازنین: پاشدم افتادم دنبال جونگ کوک این چه سوال هایی ک میپرسی پدسگ اومدم نشستم ک جیمین بطری رو چرخوند روی گیتا و نیکلاس افتاد
نیکلاس:ج ح
گیتا: ح
نیکلاس:روزی ک به ا/ت تیر اندازی شد چرا داشتی پشت بوته ها دید میزدی و گریه میکردی؟؟
فصل دومپارت پانزده🦋💙
۱۴.۳k
۱۱ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.