ویو ات
ویو ات
منو کشید بغلش
ات: تهیونگ چیکار میکین مستی ولم کنن
ته: خب میخوام بدونی دلیل این حالم تویی
ات: چی میگی تهیونگ اصلا حوصلههه ندارماااا
ته: مهم نیس
ات: تهیونگ
ته: جونم
ات: ولم کننن
ته: نچ
ات: مستییی کار دستممیدی
ته: چرا دیشب اون طوری پریدی بغلم؟
ات: دیشب ؟ اون اون واقعی بود
ته: چی
ات: تو لبتو..؟
ته: اره بدش تو جیغ زدی
ات: چرا اون کارو کردی یا صبح چرااا
ته: نمیدونیی الان گفتم
دوست دارم دوست دارم( منم دوست دارم😭)
ات: ولم کن دیگه خستمکردی
ته: ببین جوابتو بگو قبولممیکین یا مجبورت کنم
ات: الان این سوال بود یا تحدید
ته: هر چی میخوای در نظر بگیر
ات: خب..ن ن نمیدونم
ته: میشه فک کنی
ات: نمید...اره ولی بزار برممم
ته: مگه نگفتی از تنهایی تو اتاق میترسی
ات: ن ن ن ( یادش افتاد) اره
ته: پس اینجا بخواب( خوش حال
منو کشید بغلش
ات: تهیونگ چیکار میکین مستی ولم کنن
ته: خب میخوام بدونی دلیل این حالم تویی
ات: چی میگی تهیونگ اصلا حوصلههه ندارماااا
ته: مهم نیس
ات: تهیونگ
ته: جونم
ات: ولم کننن
ته: نچ
ات: مستییی کار دستممیدی
ته: چرا دیشب اون طوری پریدی بغلم؟
ات: دیشب ؟ اون اون واقعی بود
ته: چی
ات: تو لبتو..؟
ته: اره بدش تو جیغ زدی
ات: چرا اون کارو کردی یا صبح چرااا
ته: نمیدونیی الان گفتم
دوست دارم دوست دارم( منم دوست دارم😭)
ات: ولم کن دیگه خستمکردی
ته: ببین جوابتو بگو قبولممیکین یا مجبورت کنم
ات: الان این سوال بود یا تحدید
ته: هر چی میخوای در نظر بگیر
ات: خب..ن ن نمیدونم
ته: میشه فک کنی
ات: نمید...اره ولی بزار برممم
ته: مگه نگفتی از تنهایی تو اتاق میترسی
ات: ن ن ن ( یادش افتاد) اره
ته: پس اینجا بخواب( خوش حال
۲۰.۰k
۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.