پارت ۱۶
از بیمارستان مرخص شدم ولی هنوزم درد داشتم منو خوابوند رو تخت کنارم نشست منم یوری بودم موهامو داد عقب کوک:باید بیشتر استراحت کنی تا خوبه خوب شی من:جونگ کوک کوک:جانم من:خودت دوست داری مافیا بودنو کنار بزاری من دیگه عادت کردم به مافیا بودنت تو همینجوریم میتونی ازم مراقبت کنی کوک:ولی من قولمو دادم نمیخوام دوباره آسیب ببینی صورتشو نوازش کردم من:عشقم من میخوام تو قوی تر بشی اشگال نداره مافیا باش ولی نمیخوام کسیو به قتل برسونی فقط اینو بهم قول بده که آدمایه بی گناه رو شکنجه نکنی مافیا باش ولی واسه آدمایه بد کوک:هه سو من آدم بدیم بعد آدم بدارو بکشم من:چه اشگالی داره عزیزم کوک:باشه زندگیم قول میدم لبخند زدم لباشو رو لبام گذاشت کمرمو گرفت منم دستمو پشت گوشش گذاشتم لبامو مک میزد فاصله گرفت دماغمو بوس کرد کوک:خیلی خوشحالم که باز دوباره دارم اون چشایه خوشگله تیله ایتو میبینم فرشته من زن من میشی من:در موردش فکر نکردم کوک:نمیخوام تا آخر عمر اینجوری باشه میخوام زنم بشی من:بهش فکر میکنم کوک:فکر کن خندیدم گونمو بوس کرد کوک:استراحت کن عزیزم من:باشه پتو رو انداخت روم منم خوابم برد
۲۷.۴k
۲۱ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.