فیک شوگا وقتی رئیس خون آشام ها عاشقت میشه و... پارت 9 و 10
خدمتکار:ارباب ارباب
شوگا:چیه چته نمیبی نی مهمون دارم؟
خدمتکار:ببخشید ارباب اون دختر انسان بیهوش شده
شوگا:چی چرا
خدمتکار:نمیدونم...
شوگا:هوف اون دختر فقط دردسره...
شوگا:برو به نامجون بگو بیاد...
خدمتکار:چشم
(بعد از اینکه مهمون رفت)
شوگا
نمیدونم چرا اما نگران حالش شدم هر 5 دقیقه یه بار بهش سر میزدم میدیدم هنوز بیهوشه تا اینکه نامجون اومد و معاینش کرد و گفت به خاطر اینه که زخماش خیلی عمیق بود و خون زیادی ازش داشت و ا.ت کم خونیم داشت...
بهش خون تزریغ کرد...
شوگا:کی به هوش میاد؟
نامجون:چی آها یکی دو ساعت دیگه
شوگا:آها اگه بیدار نشه چی؟؟؟؟؟
نامجون:نترس بیدار میشه
نامجون:میگم دوسش داری؟
شوگا:چی کی؟
نامجون:همین دختره
شوگا:نه معلومه که نه
نامجون:آها باشه
نامجون:داری فقط خودتو گول میزنی داداش(زیر لب)
شوگا:چیزی گفتی؟
نامجون:نه نه من دیگه برم...
شوگا:باشه خدافظ
ا.ت
با تن درد بیدار شدم..
توی اتاق خودم بودم
تازه یادم اومد که چیشد..
میخواستم برم بیرون که ارباب اومد داخل
ا.ت:ارباب
شوگا:ببین دیگه چیزیت بشه فقط خدت میدونین خدت فهمیدی؟
ا.ت:ب..بله
شوگا رفتو درم بست
ا.ت
دیگه چیزیت بشه خدت میدونید خدت گگگگ(اداشو در میاره)
بابا من که دست خدم نیس
خدش گرفته منو به این روزگار درآورده بعد میگه تقصیر خدمه...
شوگا:چیه چته نمیبی نی مهمون دارم؟
خدمتکار:ببخشید ارباب اون دختر انسان بیهوش شده
شوگا:چی چرا
خدمتکار:نمیدونم...
شوگا:هوف اون دختر فقط دردسره...
شوگا:برو به نامجون بگو بیاد...
خدمتکار:چشم
(بعد از اینکه مهمون رفت)
شوگا
نمیدونم چرا اما نگران حالش شدم هر 5 دقیقه یه بار بهش سر میزدم میدیدم هنوز بیهوشه تا اینکه نامجون اومد و معاینش کرد و گفت به خاطر اینه که زخماش خیلی عمیق بود و خون زیادی ازش داشت و ا.ت کم خونیم داشت...
بهش خون تزریغ کرد...
شوگا:کی به هوش میاد؟
نامجون:چی آها یکی دو ساعت دیگه
شوگا:آها اگه بیدار نشه چی؟؟؟؟؟
نامجون:نترس بیدار میشه
نامجون:میگم دوسش داری؟
شوگا:چی کی؟
نامجون:همین دختره
شوگا:نه معلومه که نه
نامجون:آها باشه
نامجون:داری فقط خودتو گول میزنی داداش(زیر لب)
شوگا:چیزی گفتی؟
نامجون:نه نه من دیگه برم...
شوگا:باشه خدافظ
ا.ت
با تن درد بیدار شدم..
توی اتاق خودم بودم
تازه یادم اومد که چیشد..
میخواستم برم بیرون که ارباب اومد داخل
ا.ت:ارباب
شوگا:ببین دیگه چیزیت بشه فقط خدت میدونین خدت فهمیدی؟
ا.ت:ب..بله
شوگا رفتو درم بست
ا.ت
دیگه چیزیت بشه خدت میدونید خدت گگگگ(اداشو در میاره)
بابا من که دست خدم نیس
خدش گرفته منو به این روزگار درآورده بعد میگه تقصیر خدمه...
۸۱.۱k
۰۸ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.