عشق ترسناک
عشق ترسناک { پارت 1}
ونزدی ویو :
تازه به این مدرسه اومدم . تقریبا از نظر من فرقی با مدرسه های دیگه نداره . این چیزی هست که مسخرش میکنه . وارد اتاق خانوم ویمز شدم مدیر مدرسه .
ویمز : سلام ونزدی
ونزدی : سلام
ویمز : اتفاقی افتاده .
ونزدی : نه فقط اتاق جدیدم رو میخوام
ویمز : ( کلید رو پرت کرد ) اینم کلید برو
ونزدی : ( گرفتش ) خیل خب فعلا
ونزدی رفت .....
پرش زمانی به داخل اتاق .
در رو باز کرد .
ا/ت : امممم....سلام هم اتاقی ( با ذوق )
ونزدی : ونزدی آدامز
ا/ت : آها کیم ا/ت هستم ( اومد بغلش کنه )
ونزدی : ( رفت کنار با نگاه ترسناک ) دیگه حتی فکرشم به سرت نزنه .
ا/ت : اممم آخه چرا ؟
ونزدی : چون که به رنگ حساسیت دارم .
ا/ت : خوببب مگه چی میشه ؟
ونزدی : تابل های سیاهی میزنم و در آخر گوشت و پوستم از استخونام جدا میشه .
ا/ت : ایییییی چقدر چندش .
خانوم ویمز وارد اتاق شد ........
ا/ت : سلام خانم ویمز
ویمز : سلام معلومه خیلی مهمان نوازی خوبی کرده ا/ت .
ونزدی : از بس مهمان نوازی گرمی کرد که دارم خفه میشم .
ویمز : اینجا چند تا قانون داره که شامل از ...... هستن ( خودتون دیگه میدونید )
ونزدی : چقدر بد شد نمیتونم خفه کنم .
ویمز : ونزدی ( با اخم )
خانوم ویمز رفت ..........
ا/ت : بیا بریم اینجا رو بهت نشون بدم .
رفتن پایین توی حیاط
ا/ت : این حیاط کوچیک ماست . اینجا به سه دسته تقسیم میشیم یک دیش دارا دو پشمالو ها و سه ...
ونزدی : حتما پری دریایی ها .
ا/ت : اووو درسته . دیش دارا بعضی هاشون قرن هاست که اینجان . پشمالو ها منم جزوه شونم . شبا اینجا خیلی سر و صداس چون که اون موقع پشمالو ها گرگ میشن و اونا هم....
ونزدی : حتما پری دریایی ها .
ا/ت : آره درسته . اون رو میبینی اون لیسا هست رسماً ملکه ی نورمور خطاب میشه و قبلاً با معروف ترین پسر مدرسه یعنی خاویر بوده ( دوستان به جای بیانکا لیسا رو گذاشتم .)
ونزدی : خیل خب من دیگه میخوام برم روی رمانم کار کنم .
ونزدی رفت.......
تهیونگ ویو :
صبح با آلارم گوشی بیدار شدم . بازم همون قدرت مسخره . چرا اینجوری شدم من . قدرت پری دریایی شدن ؟ این دیگه از کجا اومد شاید بخاطر مامانمه چون اون یه پری دریایی هست . آههه بیخیال بهتره برم مدرسه ی جدیدی که منو ثبت نام کردن .
پرش زمانی به نورمر :
وارد مدرسه شدم همه نگاه ها روی من بود . شاید بخاطر قیافه ای که داشتم بود . رفتم وارد دفتر مدیر شدم . که یکدفعه ....
ادامه دارد✋
دوستان اینم پارت اولم 🙃🙂
ونزدی ویو :
تازه به این مدرسه اومدم . تقریبا از نظر من فرقی با مدرسه های دیگه نداره . این چیزی هست که مسخرش میکنه . وارد اتاق خانوم ویمز شدم مدیر مدرسه .
ویمز : سلام ونزدی
ونزدی : سلام
ویمز : اتفاقی افتاده .
ونزدی : نه فقط اتاق جدیدم رو میخوام
ویمز : ( کلید رو پرت کرد ) اینم کلید برو
ونزدی : ( گرفتش ) خیل خب فعلا
ونزدی رفت .....
پرش زمانی به داخل اتاق .
در رو باز کرد .
ا/ت : امممم....سلام هم اتاقی ( با ذوق )
ونزدی : ونزدی آدامز
ا/ت : آها کیم ا/ت هستم ( اومد بغلش کنه )
ونزدی : ( رفت کنار با نگاه ترسناک ) دیگه حتی فکرشم به سرت نزنه .
ا/ت : اممم آخه چرا ؟
ونزدی : چون که به رنگ حساسیت دارم .
ا/ت : خوببب مگه چی میشه ؟
ونزدی : تابل های سیاهی میزنم و در آخر گوشت و پوستم از استخونام جدا میشه .
ا/ت : ایییییی چقدر چندش .
خانوم ویمز وارد اتاق شد ........
ا/ت : سلام خانم ویمز
ویمز : سلام معلومه خیلی مهمان نوازی خوبی کرده ا/ت .
ونزدی : از بس مهمان نوازی گرمی کرد که دارم خفه میشم .
ویمز : اینجا چند تا قانون داره که شامل از ...... هستن ( خودتون دیگه میدونید )
ونزدی : چقدر بد شد نمیتونم خفه کنم .
ویمز : ونزدی ( با اخم )
خانوم ویمز رفت ..........
ا/ت : بیا بریم اینجا رو بهت نشون بدم .
رفتن پایین توی حیاط
ا/ت : این حیاط کوچیک ماست . اینجا به سه دسته تقسیم میشیم یک دیش دارا دو پشمالو ها و سه ...
ونزدی : حتما پری دریایی ها .
ا/ت : اووو درسته . دیش دارا بعضی هاشون قرن هاست که اینجان . پشمالو ها منم جزوه شونم . شبا اینجا خیلی سر و صداس چون که اون موقع پشمالو ها گرگ میشن و اونا هم....
ونزدی : حتما پری دریایی ها .
ا/ت : آره درسته . اون رو میبینی اون لیسا هست رسماً ملکه ی نورمور خطاب میشه و قبلاً با معروف ترین پسر مدرسه یعنی خاویر بوده ( دوستان به جای بیانکا لیسا رو گذاشتم .)
ونزدی : خیل خب من دیگه میخوام برم روی رمانم کار کنم .
ونزدی رفت.......
تهیونگ ویو :
صبح با آلارم گوشی بیدار شدم . بازم همون قدرت مسخره . چرا اینجوری شدم من . قدرت پری دریایی شدن ؟ این دیگه از کجا اومد شاید بخاطر مامانمه چون اون یه پری دریایی هست . آههه بیخیال بهتره برم مدرسه ی جدیدی که منو ثبت نام کردن .
پرش زمانی به نورمر :
وارد مدرسه شدم همه نگاه ها روی من بود . شاید بخاطر قیافه ای که داشتم بود . رفتم وارد دفتر مدیر شدم . که یکدفعه ....
ادامه دارد✋
دوستان اینم پارت اولم 🙃🙂
۷.۰k
۱۲ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.