رمان: ستاره عاشقی
رمان: ستاره عاشقی
part13
زهتول
_تولگا
_جان دلم
_چه حسی داری فردا زنت میشم
_یه حس خوب ولی سردرگم
_چرا؟
_چون سنمون کمه بعد ازدواج نمیتونیم حال کنیم
_کی گفته؟
_قد و هیکلت
_قهرم
_قهر نکن شب قبل عقد قهر اخه؟
_باشه.
_ولی رابطه نداریم
_چرا
_چون سنت کمه درد میکشی
_نموخام
رسیدن
دوروک_اخ کمرم
اسیه_دردت اومد
_نه نیومد
عمر_ چیشد؟
اسیه_هیچی یه دخترع رو فالو داشت زدم تو کمرش
_ها
سوسن_سردمه
عمر کاپشنشو در اورد انداخت روی سوسن و بغلش کرد.
_مرسی سوگیلیم ولی تو؟
_من اوکیم
اسیه_اینجا شنههههع من صندل پامهههه
دوروک اسیه رو بغل میکنه و بلند میکنه
_بریم
_دوروکککک ولممم کنننن
_نمیکنم بریم دیگع
همه راه افتادن
زهتول و افراول دست تو دست
ایبر و سوسعم بغل هم
اسدور ک دیگه...
توی ویلا
سوسن_برک میشه شومینه رو روشن کنی
برک_اره
عمر_سوسن خیلی سردته؟
سوسن _اره
عمر _صبر کن
2 مین بعد.
بیا
پتو رو پیچید دور سوسن و برد پیش شومینه
_بشین اینجا گرمت شه الان میام
_باشع
شرط30 تا شیم یا 10 لایک
part13
زهتول
_تولگا
_جان دلم
_چه حسی داری فردا زنت میشم
_یه حس خوب ولی سردرگم
_چرا؟
_چون سنمون کمه بعد ازدواج نمیتونیم حال کنیم
_کی گفته؟
_قد و هیکلت
_قهرم
_قهر نکن شب قبل عقد قهر اخه؟
_باشه.
_ولی رابطه نداریم
_چرا
_چون سنت کمه درد میکشی
_نموخام
رسیدن
دوروک_اخ کمرم
اسیه_دردت اومد
_نه نیومد
عمر_ چیشد؟
اسیه_هیچی یه دخترع رو فالو داشت زدم تو کمرش
_ها
سوسن_سردمه
عمر کاپشنشو در اورد انداخت روی سوسن و بغلش کرد.
_مرسی سوگیلیم ولی تو؟
_من اوکیم
اسیه_اینجا شنههههع من صندل پامهههه
دوروک اسیه رو بغل میکنه و بلند میکنه
_بریم
_دوروکککک ولممم کنننن
_نمیکنم بریم دیگع
همه راه افتادن
زهتول و افراول دست تو دست
ایبر و سوسعم بغل هم
اسدور ک دیگه...
توی ویلا
سوسن_برک میشه شومینه رو روشن کنی
برک_اره
عمر_سوسن خیلی سردته؟
سوسن _اره
عمر _صبر کن
2 مین بعد.
بیا
پتو رو پیچید دور سوسن و برد پیش شومینه
_بشین اینجا گرمت شه الان میام
_باشع
شرط30 تا شیم یا 10 لایک
۶.۳k
۲۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.