کار اموز من ... part 10
کوک : کدوم استادی از کار آموزش لب میگیره ؟
لونا : استادای هیز که می خوان کار اموزشونو بازی بدن و برن بکننشون
کوک : بچه کردن چیه ؟ ... برا سنت زیادی چیز میگیا ... من فقط دوست دارم می خوای باور کن می خوای نکن ... تازه بدون اجازه ی خودتم کاری نمیکنم ... از کردنم متنفرم ... اوکی ؟
لونا : ... عا ... عام ... خب تو بدون اجازه اولین کیسمو گرفتی
کوک : اوه واقعا؟ ... خوشحالم که اولیش با من بوده * لبخند خرگوشی
لونا : تو فازت معلوم هست؟
کوک : فازم ؟ ... برا چی ؟
لونا : دو دیقه استاد خشن میشی ... بعدش هات میشی ... بعدش کیوت میشی ... بعد ترش سرد میشی ... بعدشم که گرم میشی ... دو دیقه هم هی میای لب میگیری ... بعدم که میگی می خوام بکنمت ... بعد ترش میگی من از کردن بدم میاد ... واد فاز ؟
کوک : اها از اون لحاظ خب تو کدومشونو بیشتر دوست داری بگو همون جوری باشم برا تو
لونا : چرا نمیفهمی من تو را فقط به عنوان استاد و یه دوست معمولی دوست دارم نه دوست پسر یا شوهر آیندم
کوک : باشه * ناراحت
لونا : ناراحتم نشو ... حقیقتو گفتم
کوک : شاید حقیقت همیشه تلخه
لونا : اوهوم
کوک : تا حالا کسیو دوست داشتی ؟
لونا : نه ... دلمم نمی خواد داشته باشم
کوک : اها ... خب تو که ارمی نبودی ولی اگه ارمی بودی کدوم یکی از اعضا بایست میبود؟
لونا : اومممم ... تا حالا بهش فکر نکردم ... شاید همه ی اعضای بی تی اس
کوک : نه ... باید فقط یکیشونو انتخواب کنی
لونا : خب ... عا
کوک : من ناراحت نمیشم حقیقتو بگو
لونا : باوشه ... خب شاید تهیونگ می بود
کوک : چی ؟
لونا : تهیونگ
کوک : اها
لونا که دید دیگه داره بیش از حد دل استادشو میشکونه کمر بندشو باز کرد
و رفت یه بوسه ی اروم روی گونه ی کوک گزاشت
کوک که سرو برگردوند یه بوسه هم روی لبش زد
لونا : خب من که تو را نمی شناسم چجوری بهت اعتماد کنم و دوست دخترت بشم ؟
کوک : خب می خوای به اندازه ی یک هفته باهام قرار بزار تا باهم آشنا بشیم هوم ؟
لونا : نمی دونم
...
لایک : ۱۴
کامنت: ۷
لونا : استادای هیز که می خوان کار اموزشونو بازی بدن و برن بکننشون
کوک : بچه کردن چیه ؟ ... برا سنت زیادی چیز میگیا ... من فقط دوست دارم می خوای باور کن می خوای نکن ... تازه بدون اجازه ی خودتم کاری نمیکنم ... از کردنم متنفرم ... اوکی ؟
لونا : ... عا ... عام ... خب تو بدون اجازه اولین کیسمو گرفتی
کوک : اوه واقعا؟ ... خوشحالم که اولیش با من بوده * لبخند خرگوشی
لونا : تو فازت معلوم هست؟
کوک : فازم ؟ ... برا چی ؟
لونا : دو دیقه استاد خشن میشی ... بعدش هات میشی ... بعدش کیوت میشی ... بعد ترش سرد میشی ... بعدشم که گرم میشی ... دو دیقه هم هی میای لب میگیری ... بعدم که میگی می خوام بکنمت ... بعد ترش میگی من از کردن بدم میاد ... واد فاز ؟
کوک : اها از اون لحاظ خب تو کدومشونو بیشتر دوست داری بگو همون جوری باشم برا تو
لونا : چرا نمیفهمی من تو را فقط به عنوان استاد و یه دوست معمولی دوست دارم نه دوست پسر یا شوهر آیندم
کوک : باشه * ناراحت
لونا : ناراحتم نشو ... حقیقتو گفتم
کوک : شاید حقیقت همیشه تلخه
لونا : اوهوم
کوک : تا حالا کسیو دوست داشتی ؟
لونا : نه ... دلمم نمی خواد داشته باشم
کوک : اها ... خب تو که ارمی نبودی ولی اگه ارمی بودی کدوم یکی از اعضا بایست میبود؟
لونا : اومممم ... تا حالا بهش فکر نکردم ... شاید همه ی اعضای بی تی اس
کوک : نه ... باید فقط یکیشونو انتخواب کنی
لونا : خب ... عا
کوک : من ناراحت نمیشم حقیقتو بگو
لونا : باوشه ... خب شاید تهیونگ می بود
کوک : چی ؟
لونا : تهیونگ
کوک : اها
لونا که دید دیگه داره بیش از حد دل استادشو میشکونه کمر بندشو باز کرد
و رفت یه بوسه ی اروم روی گونه ی کوک گزاشت
کوک که سرو برگردوند یه بوسه هم روی لبش زد
لونا : خب من که تو را نمی شناسم چجوری بهت اعتماد کنم و دوست دخترت بشم ؟
کوک : خب می خوای به اندازه ی یک هفته باهام قرار بزار تا باهم آشنا بشیم هوم ؟
لونا : نمی دونم
...
لایک : ۱۴
کامنت: ۷
۱۱.۶k
۱۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.