forbidden love part ۱۵
فلیکس دور بازوی هیونجین رو از شدت درد فشار داد.
هیونجین توجهی نکرد و به کارش ادامه داد ولی با شل شدن دست های فلیکس از دور بازوهاش خودش رو با سرعت عقب کشید.
چند بار اروم به صورت فلیکس ضربه زد تا هوشیارش کنه.
دستاش رو زیر گردن و زانو های فلیکس گذاشت و بلندش کرد و به سمت اتاق خودش راه افتاد.
تنها کاری که میتونست بکنه این بود که صبر کنه تا فلیکس بیدار شه و قرص های تقویتی بخوره.
هیچوقت پیش نیومده بود که بعد از خوردن خونش فلیکس از حال بره.
نمیدونست چرا فلیکس انقدر ضعیف شده حتی قبلا هم متوجه لاغری بیش از حدش شده بود.
بهتر بود بعد از به هوش اومدنش باهاش دراین مورد صحبت کنه.
سمت اتاق مینهو حرکت کرد چون نگرانیش اجازه نمیداد صبر کنه تا فلیکس به هوش بیاد
هیونجین توجهی نکرد و به کارش ادامه داد ولی با شل شدن دست های فلیکس از دور بازوهاش خودش رو با سرعت عقب کشید.
چند بار اروم به صورت فلیکس ضربه زد تا هوشیارش کنه.
دستاش رو زیر گردن و زانو های فلیکس گذاشت و بلندش کرد و به سمت اتاق خودش راه افتاد.
تنها کاری که میتونست بکنه این بود که صبر کنه تا فلیکس بیدار شه و قرص های تقویتی بخوره.
هیچوقت پیش نیومده بود که بعد از خوردن خونش فلیکس از حال بره.
نمیدونست چرا فلیکس انقدر ضعیف شده حتی قبلا هم متوجه لاغری بیش از حدش شده بود.
بهتر بود بعد از به هوش اومدنش باهاش دراین مورد صحبت کنه.
سمت اتاق مینهو حرکت کرد چون نگرانیش اجازه نمیداد صبر کنه تا فلیکس به هوش بیاد
۴.۰k
۱۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.