فکرشم نمیکردم پارت (5)
آرش:آیییییییی گوشم بسهههههه عنتر چرا اینطوری....ا/ت؟؟،سلام خوبی
ا/ت:مرسی تو چطوری داداش
آرش:ممنون ....خوب مریم خانم......از شما چخبر؟
مریم: سلامتیت گوسفندم تو چطوری ؟
آرش:گوشیتو بده!!!
مریم:چرا!!به چه علت ؟؟؟وا.....(که یدفهه آرش گوشینو ازم قاپید😐😐)
مریم:هیییییییییییی!تیر چراغ برق گوشیمو بدهههههههه .....چیزی توش نیست...(تقلا کردن برای گرفتن گوشی )
آرش:.....بگیر (پرت کردن)
مریم:الدنگ بیشعورااااااااااااا دیدی گفتم چیزی توش نیست !!!
آرش:تو .... تازگیا دیدیش؟؟؟
مریم:کیو؟؟؟؟؟
آرش:خودت نزن به اون راه خوب میدونی کیو میگم😑
مریم:چی داری میگی تو؟؟
آرش :دارم میگم دیدیش آریا رو یا نه!!!!!!!؟با عصبانیت
مریم:آره دیدمش خوب که چی؟؟😑
آرش:واسه چی!!؟
مریم:دوسته خودته اونوقت از من میپرسی؟؟؟؟😐
بهم پیشنهاد ر*ل داده بود
آرش:خوب😠؟
مریم:منم قشنگ
شیکو مجلسی ردش کردم😐
آرش :😐😐😐😐هان؟؟؟
مریم:نفهمیدی یا بفهمونم ؟.
آرش :فهمیدم ....اما ....مگه همدیگه رو.....
مریم :نه دوست نداریم....
تو واقعا چی فکر کردی؟؟؟؟ بنظرت من وقتمو واسه اینجور چیزا حدر میدم؟
آرش:اوکی (رفت)
مریم:مرتیکه چراغ برق😑😑😑😑 ..... سرمو برگردوندم که با ا/ت حرف بزنم که .......)ا/ت تو چرا....
ا/ت:لطفا ماجرا رو بگو(کیوت و گوگولی)
مریم(که با قیافه گوگولیش مواجه شدم و با اون چشمای گرد بزرگ در عین حال یکمی کشیده و یکی عسلی و قهوه ای تند مواجه شدم)
مریم:هوفففففففففف...باشه
ا/ت:خوب منتظرم
مریم:خوب قضیه از جایی شروع شد که....
(همه قضیه رو واسه ا/ت تعریف کردم)
ا/ت:پس بدجوری تو وقتگیر کرده .
مریم :اهوم
ا/ت:حالا چرا بهش یه شانس نمیدی؟
مریم:هننننننننن؟؟؟مغز هر خوردم مگه؟؟؟ من اینجور کارا رو دوست ندارم
ا/ت:هوففففف .....باشه ...اصلا بیخیال من یه باید برم داره دیرم میشم فردا بازم میام با هم صحبت کنیم میدونی که تو مدرسه نمیشه صحبت کرد😐😑😑😑
مریم:اوکی بای
(فلش بک به زمانی که ا/ت تو اتاقش بود و واسه خواب داشت آماده می شد)
ا/ت: هوففففف ....آخی باشه نرمو گرنمم.....تخته نرمممم
وای یعنی عشقه عشققققققق.....عالیه......
___________________________________________
صدای ساعت گوشی(همون آهنگ آیدل بی تی اس)
ا/ت:........هم......آیییی..خوابم میاد.....
قطع شو دیگه لعنتییییییییی(خاموش کردن زنگ ساعت و دوباره خوابیدن)
......
....
وای مدرسم!!!!!!
( از تخت پرید پایین و به سمت سرویس هجوم آورد ولی قبل از اون یکی مثله جت پرید تو سرویس و درو بست )
ا/ت:هیییییییییییییییی بنیامیننننن
بیا بیرون کارم فوریه
هیییییی با توام
بنیامین با داد:به من ربطی نداره من فعلا کار دارم
ا/ت:آخه شتر توهزارسال طول می کشه بیای بیرون تا اون موفع من دیدم تو خودم!!!!!!!
بنیامین:به مربوط نیست!!!
ا/ت:خدا خدا کن گیرت نیارم وگرنه همون گهو تو دهنت میکنم حالا ببین !!!!!!!!!!
مامان ا/ت :(و بنیامین البته همون مامان ا/ت بگم و یا کسه دیگه که با اسمه یکی از بچه هاش بنویسم متوجه بشین که اگه بچه دیگه هم داشته باشه مامانه اونم هست)
چتونه سر صبی مثله سکو گربه به جونه هم افتادین ؟؟
ا/ت:مامان!!!!!(به پاهاشاشاره میکنه)
مامان ا/ت:چرا پاهاتو پیچیدی بهم....وایییییییی
زود زود برو دستشویییی
ا/ت:😐مرسی از راهنماییت مامان ولی شاخه شمشادتون این تو تشریف دارن 😐😑 آییییییی
مامان ا/ت:خوب برو اون یکی دستشویی دیگه😐
ا/ت:عه....راست میگیا .....آی آی من رفتم(با پیچوتاب خودشو به دستوشی رسوند و بعد انجام عملیا اومد بیرون)
ا/ت:آخیییییییی سو چشام برگشت هوفففف
.....این هنوز نیومده بیرون مامان؟؟؟
مامان ا/ت:نه!
ا/ت:چییییییییی نیم ساعته اون توعهههههه
هییییییییییییی الو شتر مردی یا نههههههههه؟(با داد)........
بیامیننننننننننننننننننننننننننننننننن
خوب من دیگه دارم میمیرم از بی خوابی چون ساعت ۵ صبح بیدار شدم ..........
به هرحال میدونم نرسوندین شرطارو....ولی واقعا دارم زحمت میکشم بی خوابی میکشم تا بتونم بهترین فیک رو بزارم ......پس لطفا به بقیه پارتا سر بزنید
حداقل بگین خوبه یا نه؟
مرسی💜💜💜💜💜
ا/ت:مرسی تو چطوری داداش
آرش:ممنون ....خوب مریم خانم......از شما چخبر؟
مریم: سلامتیت گوسفندم تو چطوری ؟
آرش:گوشیتو بده!!!
مریم:چرا!!به چه علت ؟؟؟وا.....(که یدفهه آرش گوشینو ازم قاپید😐😐)
مریم:هیییییییییییی!تیر چراغ برق گوشیمو بدهههههههه .....چیزی توش نیست...(تقلا کردن برای گرفتن گوشی )
آرش:.....بگیر (پرت کردن)
مریم:الدنگ بیشعورااااااااااااا دیدی گفتم چیزی توش نیست !!!
آرش:تو .... تازگیا دیدیش؟؟؟
مریم:کیو؟؟؟؟؟
آرش:خودت نزن به اون راه خوب میدونی کیو میگم😑
مریم:چی داری میگی تو؟؟
آرش :دارم میگم دیدیش آریا رو یا نه!!!!!!!؟با عصبانیت
مریم:آره دیدمش خوب که چی؟؟😑
آرش:واسه چی!!؟
مریم:دوسته خودته اونوقت از من میپرسی؟؟؟؟😐
بهم پیشنهاد ر*ل داده بود
آرش:خوب😠؟
مریم:منم قشنگ
شیکو مجلسی ردش کردم😐
آرش :😐😐😐😐هان؟؟؟
مریم:نفهمیدی یا بفهمونم ؟.
آرش :فهمیدم ....اما ....مگه همدیگه رو.....
مریم :نه دوست نداریم....
تو واقعا چی فکر کردی؟؟؟؟ بنظرت من وقتمو واسه اینجور چیزا حدر میدم؟
آرش:اوکی (رفت)
مریم:مرتیکه چراغ برق😑😑😑😑 ..... سرمو برگردوندم که با ا/ت حرف بزنم که .......)ا/ت تو چرا....
ا/ت:لطفا ماجرا رو بگو(کیوت و گوگولی)
مریم(که با قیافه گوگولیش مواجه شدم و با اون چشمای گرد بزرگ در عین حال یکمی کشیده و یکی عسلی و قهوه ای تند مواجه شدم)
مریم:هوفففففففففف...باشه
ا/ت:خوب منتظرم
مریم:خوب قضیه از جایی شروع شد که....
(همه قضیه رو واسه ا/ت تعریف کردم)
ا/ت:پس بدجوری تو وقتگیر کرده .
مریم :اهوم
ا/ت:حالا چرا بهش یه شانس نمیدی؟
مریم:هننننننننن؟؟؟مغز هر خوردم مگه؟؟؟ من اینجور کارا رو دوست ندارم
ا/ت:هوففففف .....باشه ...اصلا بیخیال من یه باید برم داره دیرم میشم فردا بازم میام با هم صحبت کنیم میدونی که تو مدرسه نمیشه صحبت کرد😐😑😑😑
مریم:اوکی بای
(فلش بک به زمانی که ا/ت تو اتاقش بود و واسه خواب داشت آماده می شد)
ا/ت: هوففففف ....آخی باشه نرمو گرنمم.....تخته نرمممم
وای یعنی عشقه عشققققققق.....عالیه......
___________________________________________
صدای ساعت گوشی(همون آهنگ آیدل بی تی اس)
ا/ت:........هم......آیییی..خوابم میاد.....
قطع شو دیگه لعنتییییییییی(خاموش کردن زنگ ساعت و دوباره خوابیدن)
......
....
وای مدرسم!!!!!!
( از تخت پرید پایین و به سمت سرویس هجوم آورد ولی قبل از اون یکی مثله جت پرید تو سرویس و درو بست )
ا/ت:هیییییییییییییییی بنیامیننننن
بیا بیرون کارم فوریه
هیییییی با توام
بنیامین با داد:به من ربطی نداره من فعلا کار دارم
ا/ت:آخه شتر توهزارسال طول می کشه بیای بیرون تا اون موفع من دیدم تو خودم!!!!!!!
بنیامین:به مربوط نیست!!!
ا/ت:خدا خدا کن گیرت نیارم وگرنه همون گهو تو دهنت میکنم حالا ببین !!!!!!!!!!
مامان ا/ت :(و بنیامین البته همون مامان ا/ت بگم و یا کسه دیگه که با اسمه یکی از بچه هاش بنویسم متوجه بشین که اگه بچه دیگه هم داشته باشه مامانه اونم هست)
چتونه سر صبی مثله سکو گربه به جونه هم افتادین ؟؟
ا/ت:مامان!!!!!(به پاهاشاشاره میکنه)
مامان ا/ت:چرا پاهاتو پیچیدی بهم....وایییییییی
زود زود برو دستشویییی
ا/ت:😐مرسی از راهنماییت مامان ولی شاخه شمشادتون این تو تشریف دارن 😐😑 آییییییی
مامان ا/ت:خوب برو اون یکی دستشویی دیگه😐
ا/ت:عه....راست میگیا .....آی آی من رفتم(با پیچوتاب خودشو به دستوشی رسوند و بعد انجام عملیا اومد بیرون)
ا/ت:آخیییییییی سو چشام برگشت هوفففف
.....این هنوز نیومده بیرون مامان؟؟؟
مامان ا/ت:نه!
ا/ت:چییییییییی نیم ساعته اون توعهههههه
هییییییییییییی الو شتر مردی یا نههههههههه؟(با داد)........
بیامیننننننننننننننننننننننننننننننننن
خوب من دیگه دارم میمیرم از بی خوابی چون ساعت ۵ صبح بیدار شدم ..........
به هرحال میدونم نرسوندین شرطارو....ولی واقعا دارم زحمت میکشم بی خوابی میکشم تا بتونم بهترین فیک رو بزارم ......پس لطفا به بقیه پارتا سر بزنید
حداقل بگین خوبه یا نه؟
مرسی💜💜💜💜💜
۳۰.۱k
۲۱ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.