عشق در شرکت p32
_بزعار ماساژ بدم
×باشه
ا/ت
شروع کرد به ماساژ دادن خیلی خوب بود ولی بازم درد میکرد.
×هنوز درد میکنه
_واقعا بزار ببرمت حموم شاید خوب شی
×باشه
راوی
شوگا ا/ت برد استایل بغلم کرد برد حموم گذاشت تو وان آب باز کرد خودشم رفت تو وان ا/ت گذاشت رو پاش و شروع کرد به ماساژ دادن شکم ا/ت. ا/ت سرش گذاشت رو شونه ی شوگا
×خیلی دوست دارم شوگا
_منم همین طور (یه بوس رو سرش گذاشت)
بعد حموم
_بهتری
×اره مرسی
_خواهش ساعت۱۰
×وای الان که جیمین برسه بدبخت میشیم
_چی وای
+ا/ت کجایی آمدم
×وای آمد بد بخت شدیم برو یجا قایم شو الان میام
_اکی
+ا/ت
×بله آمدم تو اتاقم
+اوووو اینجایی خوش گذشت مهمونی
×آره جان خالی چیزی خوردی
+نه ولی گشنم نیست میرم لباسم عوض کنم
×باشه(نفس راحت کشید)
(ا/ت رفت تو اتاق)
×شوگا شوگا کجایی(آروم)
_بله اینجام تو کمد
×اینجایی ببخشید جیمین رفت اتاق زود باش باید بری
_آهان باشه
راوی
شوگا از کمد اومد بیرون ا/ت در اتاق و آروم باز کرد یه نگاه کرد به شوگا علامت داد که باهاش بیاد آروم قدم می زدند که یهو......
خوماری.....😂
×باشه
ا/ت
شروع کرد به ماساژ دادن خیلی خوب بود ولی بازم درد میکرد.
×هنوز درد میکنه
_واقعا بزار ببرمت حموم شاید خوب شی
×باشه
راوی
شوگا ا/ت برد استایل بغلم کرد برد حموم گذاشت تو وان آب باز کرد خودشم رفت تو وان ا/ت گذاشت رو پاش و شروع کرد به ماساژ دادن شکم ا/ت. ا/ت سرش گذاشت رو شونه ی شوگا
×خیلی دوست دارم شوگا
_منم همین طور (یه بوس رو سرش گذاشت)
بعد حموم
_بهتری
×اره مرسی
_خواهش ساعت۱۰
×وای الان که جیمین برسه بدبخت میشیم
_چی وای
+ا/ت کجایی آمدم
×وای آمد بد بخت شدیم برو یجا قایم شو الان میام
_اکی
+ا/ت
×بله آمدم تو اتاقم
+اوووو اینجایی خوش گذشت مهمونی
×آره جان خالی چیزی خوردی
+نه ولی گشنم نیست میرم لباسم عوض کنم
×باشه(نفس راحت کشید)
(ا/ت رفت تو اتاق)
×شوگا شوگا کجایی(آروم)
_بله اینجام تو کمد
×اینجایی ببخشید جیمین رفت اتاق زود باش باید بری
_آهان باشه
راوی
شوگا از کمد اومد بیرون ا/ت در اتاق و آروم باز کرد یه نگاه کرد به شوگا علامت داد که باهاش بیاد آروم قدم می زدند که یهو......
خوماری.....😂
۱۷.۳k
۰۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.