فرزند خواندهq3
فرزند خواندهq3
*ویو نامجون*
سوزانو رسوندم باشگاه وبه سمت انبار راه افتادم
*پایان ویو*
_خاکت میکنم مرتیکه حالا وایستا
*فلش بک به انبار*
_خودشه؟
÷اره
_به به آقای لیدونگ
*علامت لیدونگ =*
=چ..چی..من..چرا..اینجام..توکی هستی
÷خفه شو ما داداشای همون دختری هستیم که کتکش زده بودی تو کافت*عصبی*
_حرومزاده به چه حقی رو خواهر من دست بلند میکنی*ترسناک*
=هه اون دختر تو کافه من بود پس حق زدنشو داشتم*تمسخر*
÷دهنتو ببند حرومی *میخواد مردرو بزنه*
_ولش کن فکنم شکنجه کردن خودشو زنش کافی باشه*نیش خند*
÷اوهوم*عصبی*
=چی..ب...باشه..هر..بلایی..خواستی..سر...خودم..بیار...ولی..با...زنو..بچم..کاری..نداشته..باش *ترسیده*
÷نترس با دختر کوچولوت کاری نداریم با خودتو زنت کارداریم*پوز خند *
_نترس دختر کوچولوتو مثل خواهر خودم بزرگ میکنم*جدی*
=نههه*عربده *
÷بایی
*تهیونگ ونامجون از انبار میرن بیرون ولیدونگو زنشو به بادیگارداشون میسپرن*
_خب بچش کجاست؟
÷عمارت
_اسم
÷کنیا
_ فامیلی
÷کانگ
_اومم از الان فامیلیش کیمه
÷اره
*فلش بک به عمارت*
&قرباننن وای قرباننن
_÷چیه چی شده دن
&چه هماهنگ وای وای مطمئنید این بچست هیولا نیست؟
_وا مگه چیشده؟
&باباجان هی میگه مامان بابام کجان
÷هعی دستو پاشو زنجیر کنید فرار نکنه
&کردیم
_بریم سمت اتاقش
* ته ونامی مرین تو اتاق*
*علامت کانیا€*
€ولم کنید هق..مامانو بابام کوشن ..هق* گریه*
÷هی نامجون من رابطه خوبی با بچه ها ندارم تو آرومش کن
_باشه
*نامجون میره سمت کانیا*
_سلام عمو جون *دستایه کانیارو میگیره*
€هق...س...س..سلام...عمو *گریه*
*ویو نامجون*
سوزانو رسوندم باشگاه وبه سمت انبار راه افتادم
*پایان ویو*
_خاکت میکنم مرتیکه حالا وایستا
*فلش بک به انبار*
_خودشه؟
÷اره
_به به آقای لیدونگ
*علامت لیدونگ =*
=چ..چی..من..چرا..اینجام..توکی هستی
÷خفه شو ما داداشای همون دختری هستیم که کتکش زده بودی تو کافت*عصبی*
_حرومزاده به چه حقی رو خواهر من دست بلند میکنی*ترسناک*
=هه اون دختر تو کافه من بود پس حق زدنشو داشتم*تمسخر*
÷دهنتو ببند حرومی *میخواد مردرو بزنه*
_ولش کن فکنم شکنجه کردن خودشو زنش کافی باشه*نیش خند*
÷اوهوم*عصبی*
=چی..ب...باشه..هر..بلایی..خواستی..سر...خودم..بیار...ولی..با...زنو..بچم..کاری..نداشته..باش *ترسیده*
÷نترس با دختر کوچولوت کاری نداریم با خودتو زنت کارداریم*پوز خند *
_نترس دختر کوچولوتو مثل خواهر خودم بزرگ میکنم*جدی*
=نههه*عربده *
÷بایی
*تهیونگ ونامجون از انبار میرن بیرون ولیدونگو زنشو به بادیگارداشون میسپرن*
_خب بچش کجاست؟
÷عمارت
_اسم
÷کنیا
_ فامیلی
÷کانگ
_اومم از الان فامیلیش کیمه
÷اره
*فلش بک به عمارت*
&قرباننن وای قرباننن
_÷چیه چی شده دن
&چه هماهنگ وای وای مطمئنید این بچست هیولا نیست؟
_وا مگه چیشده؟
&باباجان هی میگه مامان بابام کجان
÷هعی دستو پاشو زنجیر کنید فرار نکنه
&کردیم
_بریم سمت اتاقش
* ته ونامی مرین تو اتاق*
*علامت کانیا€*
€ولم کنید هق..مامانو بابام کوشن ..هق* گریه*
÷هی نامجون من رابطه خوبی با بچه ها ندارم تو آرومش کن
_باشه
*نامجون میره سمت کانیا*
_سلام عمو جون *دستایه کانیارو میگیره*
€هق...س...س..سلام...عمو *گریه*
۱.۹k
۰۱ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.