Our withered rose
پارت ۴
جیمین:
وقتی چشمامو باز کردم دوتا تیله مشکی داشت سوراخم میکردم هول شدم تند تند خودمو جم و جور کردم خواستم بلند شم معذرت خواهی کنم که ارباب کیم یهو اومد چون ارباب جئون پشتشون به ورودی اشپز خونه بود محکم خوردن به ارباب جئون و ارباب جئون هم نتوست تعادلشو حفض کنه افتاد رو منی که تازه بلند شده بودم معذرت خاهی کنم وضعیت خیلی بدی ارباب جئون روی من افتاده بود و من زیrش بودم از یه طرف داشتم له میشدم زیر ارباب جئون اخه محض رضای خدا ارباب جئون ی الفای خون خالص بود هیکلش ۳ برابر الفا های عادی و از طرف دیگ داشتم از خجالت اب میشدم اخه مفس های داغ ارباب جئون درست توی صورتم خالی میشد و لبaش مماس لبaم بود
ارباب جئون و ارباب کیم هنوز تو بهت اتفاقی که افتاده بود بودن تا اینکه دیدم استخون هام داره خورد میشه نالh ای از درد کردم که جفتشون از هپذوت در اومدن مرتیکه موز دوساعته رومه با اون هیکل فوق بزرگ و کراشش نمیگه امگایی به ظریفی من که کوچیک تر از امگای های ماده بود میشکنه
نویسنده:
جانگ کوک و تهیونگ وقتی به خودشون اومدن که جیمین که ریز جانگ کوک بود ناله های ریزی از درد میکرد تهیونگ زود تر از جانگ کوک به خودش اومدم و جانگ کوک هنوز کاملا از هپروت در نیومده بود و داشت یه این فکر میکرد که چرا لب های جیمین مزه توت فرنگی میداد تهیونگ کمک کرد جیمین بلند شه و رو صندلی بشینه بهش ی لیوان اب داد اخه قرمز شده بود
جیمین:
وقتی چشمامو باز کردم دوتا تیله مشکی داشت سوراخم میکردم هول شدم تند تند خودمو جم و جور کردم خواستم بلند شم معذرت خواهی کنم که ارباب کیم یهو اومد چون ارباب جئون پشتشون به ورودی اشپز خونه بود محکم خوردن به ارباب جئون و ارباب جئون هم نتوست تعادلشو حفض کنه افتاد رو منی که تازه بلند شده بودم معذرت خاهی کنم وضعیت خیلی بدی ارباب جئون روی من افتاده بود و من زیrش بودم از یه طرف داشتم له میشدم زیر ارباب جئون اخه محض رضای خدا ارباب جئون ی الفای خون خالص بود هیکلش ۳ برابر الفا های عادی و از طرف دیگ داشتم از خجالت اب میشدم اخه مفس های داغ ارباب جئون درست توی صورتم خالی میشد و لبaش مماس لبaم بود
ارباب جئون و ارباب کیم هنوز تو بهت اتفاقی که افتاده بود بودن تا اینکه دیدم استخون هام داره خورد میشه نالh ای از درد کردم که جفتشون از هپذوت در اومدن مرتیکه موز دوساعته رومه با اون هیکل فوق بزرگ و کراشش نمیگه امگایی به ظریفی من که کوچیک تر از امگای های ماده بود میشکنه
نویسنده:
جانگ کوک و تهیونگ وقتی به خودشون اومدن که جیمین که ریز جانگ کوک بود ناله های ریزی از درد میکرد تهیونگ زود تر از جانگ کوک به خودش اومدم و جانگ کوک هنوز کاملا از هپروت در نیومده بود و داشت یه این فکر میکرد که چرا لب های جیمین مزه توت فرنگی میداد تهیونگ کمک کرد جیمین بلند شه و رو صندلی بشینه بهش ی لیوان اب داد اخه قرمز شده بود
۳.۴k
۲۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.