پارت48
#پارت48
#دخترکوچولویمن👧🏻💧
دستمالی برداشت و مشغول پاک کردن اشکاش شد ؛ زیر لب هم یه چیزایی بلغور میکرد که نمیشنیدم چی میگه
اردلان به بهسا گفت:
_درد داری آره؟!
بهسا سرشو به نشونه ی تایید تکون داد و با چشمای اشکیش خیره شد بهم ، یه ترسی تو نگاهش بود که لذت میبردم ازش
+ ولش کن اردلان حالش خوبه ، تو مگه دکتری؟!
اردلان عصبی نگام کرد و گفت:
_دکتر نیستم ولی آدم که هستم!! ببین چیکارش کردی طفلکو!! از درد داره ناله میکنه
+ تو نمیخواد نگران این باشی ، فیلمشه وگرنه حالش خوبه
اردلان چپ چپ نگام کرد و بازوی بهسارو گرفت که گفتم:
+ کجا به سلامتی؟!
اردلان که چشماش بین منو بهسا در چرخش بود گفت:
_ نمیبینی حالو روزشو؟! میخوام ببرمش دکتر
+ بیخود . این دختر هیجا نمیره. حالشم از منو تو بهتره
_ از کی تاحالا برای حال دیگران نظر میدی؟! گفتم باید بره دکتر وگرنه......
سوالی نگاش کردم و گفتم:
+ وگرنه چی؟!
_ وگرنه اون کاری که نباید بکنمو میکنم ارسلان
+ بیا بیرون ببینم حرف حسابت چیه
اردلان به آرومی بهسارو روی تخت نشوند و دستی به صورتش کشید . از این لمس کردناش حسابی عصبی بودم
بیرون در منتظر بودم که پشت سرم از اتاق اومد بیرون و درو بست
+ چته چی میگی؟!
_ این دخترو ولش کن بره ارسلان
خم شدم تو صورتش و گفتم:
+ اگه ولش نکنم مثلا چی میشه؟؟
#دخترکوچولویمن👧🏻💧
دستمالی برداشت و مشغول پاک کردن اشکاش شد ؛ زیر لب هم یه چیزایی بلغور میکرد که نمیشنیدم چی میگه
اردلان به بهسا گفت:
_درد داری آره؟!
بهسا سرشو به نشونه ی تایید تکون داد و با چشمای اشکیش خیره شد بهم ، یه ترسی تو نگاهش بود که لذت میبردم ازش
+ ولش کن اردلان حالش خوبه ، تو مگه دکتری؟!
اردلان عصبی نگام کرد و گفت:
_دکتر نیستم ولی آدم که هستم!! ببین چیکارش کردی طفلکو!! از درد داره ناله میکنه
+ تو نمیخواد نگران این باشی ، فیلمشه وگرنه حالش خوبه
اردلان چپ چپ نگام کرد و بازوی بهسارو گرفت که گفتم:
+ کجا به سلامتی؟!
اردلان که چشماش بین منو بهسا در چرخش بود گفت:
_ نمیبینی حالو روزشو؟! میخوام ببرمش دکتر
+ بیخود . این دختر هیجا نمیره. حالشم از منو تو بهتره
_ از کی تاحالا برای حال دیگران نظر میدی؟! گفتم باید بره دکتر وگرنه......
سوالی نگاش کردم و گفتم:
+ وگرنه چی؟!
_ وگرنه اون کاری که نباید بکنمو میکنم ارسلان
+ بیا بیرون ببینم حرف حسابت چیه
اردلان به آرومی بهسارو روی تخت نشوند و دستی به صورتش کشید . از این لمس کردناش حسابی عصبی بودم
بیرون در منتظر بودم که پشت سرم از اتاق اومد بیرون و درو بست
+ چته چی میگی؟!
_ این دخترو ولش کن بره ارسلان
خم شدم تو صورتش و گفتم:
+ اگه ولش نکنم مثلا چی میشه؟؟
۲.۱k
۰۶ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.