تنها بودم تا وقتی که تو اومدی پارت : هشتم

دختر سوار ماشین شد و زیر لب گفت : برو به عمارت ، اینا دیگه کین ؟
راننده: اطلاعی ندارم خانم ولی فکر کنم جادوگر جوجوتسو باشن
دختر : چرا باید جادوگر جوجوتسو به اینجا بیان ؟
راننده: نمیدونم میخواین باهاشون صحبت کنید خانم " الیس " ؟
× بله ، ماشین رو نگه دار
دختر از ماشین پیاده شد از جیبش یک سیگار در اورد و به ماشین تکیه داد و گفت :
سلام !
+ اوه سلام خانم جوان ! شما کی هستید ؟
× من یکی از دختر خدمتکار های قدیمی این عمارت بودم ، اومدم به سری به اینجا بزنم
+ * برام عجیب بود شباهت زیادی به دوست قدیمیم الیس داشت *
& گوجو سنسه؟
× چی ؟ چی صداش کردی ؟
& سلام ! گفتم گوجو سنسه
+ چیزی شده ؟
× نه نه * خب اگه اون باشه .. نه نه اون نیست مطمئنم *
+ اوه ، باشه .. خدانگهدار
× خدانگهدار * سوار ماشین شدن و سیگار رو خاموش کردن *
× کایرا برو به عمارت [ دوستان اسم راننده کایرا هست و علامت کایرا ٪ ]
٪ چشم خانم ..

عمارت گوجو ~~~
& گوجو سنسه اینجا هیچ نفرینی نیست
+ اون دختر .. اون دختر این نفرين ها رو کشته .. اون دختر کجاست ؟ نباید فرار کنه ..
* گشتن کل محوطه بیرون عمارت * خدا لعنتش کنه رفت
# اون کی بود ؟
+ منم نمیدونم ولی خیلی برام آشنا بود
_ من میرم انگشت ها رو بردارم
# منم باهات میام
+ مراقب باشید
+ باید اون دختر رو پیدا کنم

عمارت الیس ~~~ * عکس پارت *
٪ خانم رسیدیم * از ماشین پیاده شدن و در ماشین رو برای الیس باز کردن *
× به آشپز بگو امشب یه غذا سبک میخوام با پودینگ شکلات
٪ چشم خانم
نگهبان: خانم باید عجله__
+ صاحب این ملک کیه ؟؟؟