عشق تصادفی
عشق تصادفی
part:3
دیانا:استاد اومد اسمش ارسلان بود
استاد :خوب بابا الان میرم سلام من ارسلان هستم ۲۱سالمه استاد دانشگاه هستم و بابام گیر داده زودتر برم رفتم رسیدم دانشگاه وارد کلاس شدم خوب سلام من استاد تون هستن اول خودتون معرفی کنید شروع کنیم درس
محشاد:من مهشاد هستم
محراب :من مهراب هستم
رضا : من لئو رضا هستم
دیانا :من دیانا هستم
ارسلان : خوب درس دادم بچه ها فردا امتحان دارید
دیانا: وای امروز قدر خسته شدم ازون ورم دلم میخواست برم پارتی ولی لباس ندارم اشکالی نداره میرم میخرم رفتم پاساژ یه لباس و کفش گرفتم رفتم خونه
قرار بود ساعت ۸ برم اونجا الان ساعت ۷ نیم بود
ارسلان : .....
part:3
دیانا:استاد اومد اسمش ارسلان بود
استاد :خوب بابا الان میرم سلام من ارسلان هستم ۲۱سالمه استاد دانشگاه هستم و بابام گیر داده زودتر برم رفتم رسیدم دانشگاه وارد کلاس شدم خوب سلام من استاد تون هستن اول خودتون معرفی کنید شروع کنیم درس
محشاد:من مهشاد هستم
محراب :من مهراب هستم
رضا : من لئو رضا هستم
دیانا :من دیانا هستم
ارسلان : خوب درس دادم بچه ها فردا امتحان دارید
دیانا: وای امروز قدر خسته شدم ازون ورم دلم میخواست برم پارتی ولی لباس ندارم اشکالی نداره میرم میخرم رفتم پاساژ یه لباس و کفش گرفتم رفتم خونه
قرار بود ساعت ۸ برم اونجا الان ساعت ۷ نیم بود
ارسلان : .....
۴۰۷
۱۰ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.